صبح شد محشر بپا شد چشم زیبایش گشود
صبح شد محشر بپا شد چشم زیبایش گشود
فرش گیسو را میان شانه هایم وا نمود
لب به لب ،سوزان تر از هر روز شد چایی دل
السلام ای عشق.... زیباتر ازین حرفی نبود
فرش گیسو را میان شانه هایم وا نمود
لب به لب ،سوزان تر از هر روز شد چایی دل
السلام ای عشق.... زیباتر ازین حرفی نبود
۲۶۰
۲۸ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.