نامه ویورس نامجون

نامه ویورس نامجون:
"سلام به همگی، عشقای من. سال نو رو خوب گذروندین؟ سوپ تِئوک (نوعی سوپ کره‌ای) خوردین؟ نمیدونم چجوری انقدر زود سی و دو ساله شدم به سن کره ای. وقتی میبینم که با اصرار میگم سی سالمه به سن بین المللی، حس میکنم که دیگه واقعا دارم پیر میشم. (یه جورایی انگار سی ساله های الان مثل قدیما چهار پنج سال جوون ترن). سال نو مبارک. یادم رفت اول سال تبریک بگم، خب، من کیم نامجون بالاخره گروهبان شدم! گروهبان کیم! همه زودتر ترفیع گرفتن، احتمالا الان هر چهار نفرمون گروهبانیم. خوشحالم ولی خب، انگار تازه اول خدمت سربازیه. خوشحالم که درجه بعدی غیرنظامیه. گروهبانم و خوشحالم. وقتی اول اومدم سربازی، مربی های آموزشی و سربازای قدیمی میگفتن 'سال 25 میاد؟' 'محاله سال 25 بیاد' و این حرفا. الان یادم میاد. عجیبه ولی خب، زمان میگذره. حس میکنم بیشتر از دو سال گذشته. واسه همین منم همینو به سربازای جدید میگم. 'رفیق، واقعا سال 26 میاد؟' آره. بچه گانه است، میدونم. میگین بزرگ شو؟ نه، نمیخوام. سال 24 سال خیلی خاصی بود. چه خوب چه بد، فکر کنم تو خاطرم بمونه. شما چطور بودین؟ من خوشحالم که دو تا از اعضا برگشتن و دارن تلاش میکنن. غیرنظامی بودن بهترینه. وقتی دوباره کیم نامجون غیرنظامی بشم، حرفای زیادی دارم که بزنم. حرفایی که الان نمیتونم بزنم. شاید یه روزی به روش خودم بگم. وقتی شبا خوابم نمیبره، همش بهش فکر میکنم. میگذره... 10 ژوئن میاد. حتما اون موقع میخندم. هه هه هه میخندم! الان دیگه فوریه است. حدود چهار ماه دیگه مونده. ماه مارس صد روز هم میگذره... مثل همیشه اینجا ورزش میکنم، ساز میزنم، آخر هفته ها آهنگ گوش میدم، فیلم میبینم، درس میخونم و خودمو برای برگشتن آماده میکنم. امیدوارم شما هم سالم باشین. به مناسبت گروهبان شدنم، یه بار دیگه موهامو تراشیدم. عکسشو میذارم. آه، عکس مال قبل از تراشیدن موهامه. به هر حال! دارم خوب میگذرونم، نگران نباشین. دوستتون دارم 🥰"

کامنت جین و جیهوپ زیر نامه نامجون

کامنت هوبی: واقعا دیگه فقط یکم مونده! سریع میگذره!! فایتینگ!! تو پسر منی!!
کامنت جین: گروهبان، من بهت حسودیم میشه