سناریو

#سناریو
#درخواستی
وقتی از سربازی میان و ما رو با یه پسر دیگه میبینن(پسره داداشمونه)
نامجون:هویی مرتیکه دست از سر دوست دختر من برداررر
ا.ت:نامی داداشمههه
نامجون:اعععع سیلااممم برادر زننن 😁
جین:کات فوراور...
ا.ت:داداشمه
جین:نه با تو نبودم اینا بهم گفتن
یونگی:ای دختره چش سفید
ا.ت:خو داداشمههه
یونگی: با تو نبودم با این دختره تو اینستا رفته به دوست پسرش خیانت کرده با اون بودم😁
جیهوپ: من برات کافی نبودم
ا.ت: داداشمههه
چیهوپ:خو زود تر بگوووو
جیمین:میره داداشتو تا سر حد مرگ میزنه
ا.ت:موچیییی این داداشمهههه
جیمین:امممم خب حالا چیزی هم نشده که خ ب میشه مگه نه برادر زنن😁
تهیونگ:باش الان منم میرم با یه دختر دیگه لاس میزنم
ا.ت:داداشمه هاااا بعدم تو غلط میکنی بری با یکی دیگه لاس بزنی(هوییی با بچم درست حرف بزنننن )
جونگ کوک:من میرمم
ا.ت:معرفی میکنم داداشمه
جونگ کوک:دارم میرم خوراکی بخرم بابااااا