چند پارتی از بونتن پارت

چند پارتی از بونتن پارت ۲۰
هینا . اینجا آشپز خونس
این اتاق منه این هم اتاق شما ها خب دیگه حموم اونه دسشویی هم اینه اینم بالکونه و هر لباسی هم بخواین داریم
سانزو . خب بعد مثلا تنها اینجا زندگی میکردی
هینا . آره خب میتونیم تو ایم مدتی که اینجاییم برم مدرسه مایکی
مایکی. دوریاکی کوچولو خودش دوست داره مشکلی نیست
کوکو . راهت میدن آخه یه مدت طولانی نبودی
مایکی . عیبی نداره یکیمون به عنوان اولیا باهاش میریم
ران . اون منم درسته
مایکی . نه کاکوچو میره
هینا . ممنونم
بعد از گذستن ۱ روز از امدن گذشت
هینا . بیدار شو کاکوچو زود باش
کاکوچو . خواب
هینا . بیدار شو بریم
کاکوچو . کجا بریم
هینا . مدرسه
بعد از خوردن صبحانه
هینا . خب دیگه ما میریم میبینمتون خداحافظ
کاکوچو . فعلا
تو راه مدرسه
هینا . اگه مدیر گفت تا الان کجا بودم چی میگی
کاکوچو . مسافرت
هینا . خوبه
بعد از رسیدن به مدرسه
مدیر . خیلی غیبت داشتید
کاکوچو ‌. میدونم ولی هینا تو این مدت تو خونه هم درس خونده و سعی میکنه دیگه تکرار نشه
هینا . بله همین طوره
مدیر. مشکلی نیست میتونن برن سر کلاس ولی دیگه نباید تکرار شه
هینا . خداحافظ امروز خودم میام خونه باشه
کاکوچو . باشه پس خداحافظ
هینا میره سر کلاس میشینه
هانابی . چه عجب شما بلاخره آمدی مدرسه
هینا . جایی بودم نمیشد
دخترای کلاس . اونی که باهات امده بود کی بود خیلی کراش بود
هینا . یکی از اعضای خانوادم
هانابی . جدی میگی من فکر کردم شاید ...
هینا . نه خیر اون نیست
هانابی . چرا یهویی غیب شدی هان
هینا . مهم نیست
بعد از تعطیل شدن مدرسه
سانزو . جلو در مدرسه وایساده از اونور یه دنیا دختر زل زدن بهش
سانزو ‌. آخه کوچولو از مدرسه تعطیل شدی
هینا . من که گفتم خودم میام خونه
سانزو ‌. آره ولی خب خطر ناکه نیست
هینا . اونارو ببین فکر کنم عاشقت شدن
سانزو . چی میگی کوچولو من حتی فیافشون رو هم ندیدم چه برسه این حرفا الانم باید بریم خونه باشه پس حرف زدن نداریم
تو راه خونه .
سانزو . هینا میخوای من کیفتو بیارم هینا
هینا هم داره یه بچه گربه رو میبینه
سانزو ‌. هینا حواست هست
هینا . آره اینجام چی شده
سانزو . هیچی راستی رئیس اصلی اون باند چی شد
هینا . نمی دونم شاید فرار کرده هیچی یادم نمیاد چطور
سانزو ‌. همین جوری
رسیدن به خانه
هینا . من امدم
ران ‌. خوش امدی
هینا . پس بقیه کجان
ران . تو اتاق تو
هینا . اتاق من
سانزو . مثلا دارن چی کار می کنن
هینا میره سمت اتاقش
مایکی . در حال نگاه کردن به کتاب های هینا
کوکو . چرا من آلبوم عکستو پیدا نمی کنم
ریندو . آخه کوچولو اینو مراسم حروف الفبا شه ببینید
کاکوچو . اتاقت خیلی خوبه
هینا . چرا بدون اجازه امدید تو
مایکی . دوریاکی کوچولو حرص نخور می‌خواستیم ببینیم امنیت داره اتاقت یا نه


ادامش بعدن