متن خودم

#متن_خودم
#دلتنگی:)
.
بقول بچه ها دلتنگی یهویی میاد.. :
همین که در جمع نشسته باشی با یک جای خالی ، سکوتت تکمیل کننده حرف هایت باشد..
یا وقتی در عمق یه کار فرو رفتی با یک آه به خودت بیایی و بفهمی واقعا به چه فکر میکردی...
دلتنگی؛ ساعت ها نفهمیدن ندانستن هاست.
همین که شب از همه واسطه ها دوری کنی اما خواب به چشمات نیاد و باز مجبور شی بری طرف چیزایی که یه لحظه التهاب درونت رو کم کنه...
دلتنگی؛ همون حس کودک خردسالیست که نبودن یک لحظه مادرش او را ناآرام میکند و بی وقفه دل به دنبال راهیست و حتی گوش به دلداری ها دیگران نمیدهد...
دلتنگی؛ بی تابی های مادریست از رفتن و جدا شدن فرزندش و لحظه لحظه انتظارش برای خبری داشتن از او...
دلتنگی؛ حال گنجشکک روی شاخه بی توانیست ..
دلتنگی؛ حس نابیست ، حس پایداری که یک لحظه تو را به امان خود وا نمی دارند لحظه ای آرامت نمی گذارد...
دل تنگی اصلا توصیفی ندارد ..
دلتنگی برگ افتاده در جوب است که باید خودش را به دست آب بسپارد..
یا ابر های باد آور که نمی تواند دل به آسمان آن شهر ببند...
دلتنگی اصلا به روی خودش نمیگذارد که کجا نشسته ای..
میآید و حساب حالت را با آن چشم های در اشک نشسته را کف دست دیگران میگذارد...
دل تنگی را باید آن دبیر ادبیات معنی کند؛
پیر و فرتوت بود و دانا انقدر عشق جوانی اش را به یاد داشت که حتی از واو شعر های عاشقانه نمی گذشت و آن را هم عشق معنی میکرد..
دلتنگی معنا ندارد مفهوم ندارد قافیه نداره مزه نذار طعم ندارد بو ندارد دل تنگی وزن ندارد توصیفی ندارد..
دلتنگی فقط یک آه دارد ...

دلتنگی اصلا ... دل❤ تنگی دارد....

#به_وقت_ساعت_دلتنگی_ها