پارت 9

آقای کیم پسرم حالت خوبه چرا زمین نشستی
جین یکی من رو هل داده چطوری زمین بشینم
آقای کیم چیزی گفتی
جین نه پدر
هانی آقای کیم ما بریم تو هم حاضر شو و بیا پایین سالن ورزش
جین چشم
با آقای کیم رفتیم بیرون لعنتی چرا قلبم اینقدر تند می زنه خودم رو جمع و جور کردم از وقتی که این سوکجین اومده زندگیم معلوم نیست چه مرگمه
رفتم سالن و شروع به ورزش کردن
جین ویو اومدم پایین سالن ورزش که هانی رو دیدم داشت ورزش می‌کرد اما چرا با این لباس ها
لعنتی میتونستم ببینم همه زیر چشمی نگاهش می‌کنند اومدم نزدیکتر و منم شروع به ورزش کردم تا یه ساعت ورزش میکردیم تا وقتی که پدرم گفت استراحت کنید ولی هانی واینستاد و ادامه می‌داد
جین افسر پارک لطفا استراحت کنید
هانی سرجام وایستادم و به سوکجین نگاه کردم میخواستم چیزی بگم اما حرفی واسه گفتن نداشتم پس رفتم اتاقم لباس هام رو عوض کردم اومدم بیرون سوکجین اونجا وایستاده بود گفتم
دنبالم بیا باید بریم جایی رفتم بیرون سوار ماشین شدم اونم اومد صندلی کنارم نشست گفتم
پرونده دیروز رو فک کنم خونده باشی  بهم بگو
آره خوندم
اسم کیم جونگ وو
سن 26
شغل قاچاق مواد مخدر و اسلحه و مهمات یکی از بزرگترین مافیا های کره و قاتل بسیاری از مردم بی گناه
هانی خوبه درست رو خوب خوندی اون کسی هست که باید دستگیر بشه من دو ماه که دنبال اونم و تازگی ها چیزهایی در موردش پيدا کردم شکم اینه که اون قاتل میونگ یون دو دختر 24 ساله باشه چون قتل توی تولد مقتول انجام شده و قلبش شکافته شده قبل از اون چند تا قتل دیگه هم با همین روش انجام شده الان ما یه دلیل خیلی خوب واسه دستگیر کردنش داریم
جین ولی توی پرونده نوشته بود که هیچ وقت خودش دیده نشده و همیشه آدم های بجای خودش میفرسته
هانی درسته زدی تو هدف ولی اون هر ساله یه جشن بزرگی میگیره و خودش هم توش حضور داره فقط کافی محل جشن رو پيدا کنیم
جین ولی چطور این کار رو باید بکنیم
هانی الان میریم پیش خانواده مقتول شاید بتونیم از اونجا چیزی پيدا کنیم
جین چشم تا رسیدن به مسیر حرف دیگه ای نزدیم وقتی رسیدیم از ماشین پیاده شدیم و در رو زدیم
چند لحظه بعد یه خانمی اومد و در رو باز کرد
بفرمایید کاری داشتید
سلام من افسر پارک از مرکز تحقیقات پلیسی سئول
هستم اینم دستیارم کیم سوکجین هست واسه قتل خانم‌ میونگ یون دو اومدیم
بله بفرمایید داخل رفتیم تو و روی مبل نشستیم چند لحظه بعد خانومی همراه با مرد میانسالی اومد داخل
از جامون بلند شدیم و باهاشون صحبت کردیم آخرش اقناع شدن تا وسایل میونگ رو بهمون نشون بدن
هین گشتن عکسی از میونگ دو همراه با پسری که همسن سالش بود رو دیدیم خانوادش گفتن که دوست پسرش بوده ولی بعد از مرگش اصلا دنبالش نیومده