آدم است دیگر
آدم است دیگر
گاهی در پس چشم هایش
در پستوهای خواب هایش
در کنار پنجره خیالش
تمام کسی را مال خود می داند.
صاحب دستانش می شود...
عاشقانه هایش را گره به خنده های او می زند؛
و روز و شب هایش را از او پر می کند...
ولی امان از روزی که چشم باز کند از خواب.
گاهی در پس چشم هایش
در پستوهای خواب هایش
در کنار پنجره خیالش
تمام کسی را مال خود می داند.
صاحب دستانش می شود...
عاشقانه هایش را گره به خنده های او می زند؛
و روز و شب هایش را از او پر می کند...
ولی امان از روزی که چشم باز کند از خواب.
۳.۳k
۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.