Roman khooob:
Roman_khooob:
Part8
با صدای گوشیم از خواب بلند شدم. وااااااااای این دیگه کیه؟؟؟ با خوابالودگی نگاهی به صفحه گوشی انداختم،نهال بود. جواب دادم:هووووم؟؟
_هوم نه بله،خواب بودی؟ببخشید اگه بیدارت کردم. میخواستم بپرسم فردا میای دیگه؟
_کجا به سلامتی؟
+خونه ما دیگه
_اونوقت به چه مناسبت؟
+تمرین دیگه خنگه!
_اوه اصا یادم نبود.اکی حتما!
+پس فردا ساعت هشت میبینمت...
_هشت صبح؟؟؟؟؟؟؟؟ یکم زود نیست؟؟؟؟؟
+نخیر،سروقت اینجاییااااااا...
_باشه،خیلی خب!رااااااستی؟
بوووووووووووووووغ
بیشعور ,الااااااغچه,خر قطبی ,بیخیال بابا
یه نگاهی به ساعت انداختم واااااای ساعت شیشه یاااااا خداااااا چقدر خوابیدم.
سریع از اتاق اومدم بیرون و نشستم روی مبل و تا اومدم تی ویرو روشن کنم زنگو زدن.......
@roman_khooob
Part8
با صدای گوشیم از خواب بلند شدم. وااااااااای این دیگه کیه؟؟؟ با خوابالودگی نگاهی به صفحه گوشی انداختم،نهال بود. جواب دادم:هووووم؟؟
_هوم نه بله،خواب بودی؟ببخشید اگه بیدارت کردم. میخواستم بپرسم فردا میای دیگه؟
_کجا به سلامتی؟
+خونه ما دیگه
_اونوقت به چه مناسبت؟
+تمرین دیگه خنگه!
_اوه اصا یادم نبود.اکی حتما!
+پس فردا ساعت هشت میبینمت...
_هشت صبح؟؟؟؟؟؟؟؟ یکم زود نیست؟؟؟؟؟
+نخیر،سروقت اینجاییااااااا...
_باشه،خیلی خب!رااااااستی؟
بوووووووووووووووغ
بیشعور ,الااااااغچه,خر قطبی ,بیخیال بابا
یه نگاهی به ساعت انداختم واااااای ساعت شیشه یاااااا خداااااا چقدر خوابیدم.
سریع از اتاق اومدم بیرون و نشستم روی مبل و تا اومدم تی ویرو روشن کنم زنگو زدن.......
@roman_khooob
۲.۵k
۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.