عاشقم باش Love me
#عاشقم_باش #Love_me
#پارت_2
_منم میرم دوش بگیرم
اینو گفتمـ و بلند شدمو رفتم سمت اتاقم بعد از نیم ساعت اومدم بیرون ساعت هشت و ربع بود واهاهاهای یک ربع وقت دارم واسه آماده شدنم
زود موهامو خشک کردم و یه ریمل و رژلب صورتی رنگمو زدم به لبم و لباسایی که از قبل رو تختم چیده بودم و حول حولکی داشتم میزاشتم تو چمدونم که صدایه آتی و ستی بلند شد
_پس بیا پایین
+بدو ماشین اومده
آخرین دسته از لباسامو گذاشتم تو چمدونو چمدونو بستم
_اومدممممم
بلند اینو گفتمو کلاهم رو گذاشتم رو سرمو چمدونم رو براشتمو از پله ها بدو بدو رفتم پایین ب
_به به تو همین یه ربع وقت کردی انقدر به خودت برسی?
+مگه نمیگید دیر شده پس بیاید بریم
بعد بدو بدو رفتم سمت ماشین راننده ساکمو گرفتو گذاشت تو صندوق و سوار شدیم
_کجا برم خانومایه محترم?
+بسمت فرودگاه ...
اوه راستی یادم رفت خودمو بقیه رو معرفی کنم من دیانا هستم در اصل اسمم دنیاست اما دیانا صدام میکنن منو آتنا خواهریم هردومون دوقلو ایم اما اون چند دقیقه از من بزرگتره البته ما دوقلو هایه ناهمسانیم جوری که اصلا شبیه هم نیستیم و هرکی بهش نگیم خواهریم باور نمیکنه خیلی با هم تفاوت داریم اون خیلی بیبی فِیس و کیوته و ستیا ستیا هم خیلی ناز و خوشگل و بانمکه اون دوست خیلی خیلی صمیمیه من و آتناست کاملا عین خواهرمونه چون مادرایه ما با هم دوست بودن البته هنوزم هستن و ما از بچگی باهم بزرگ شدیم اوه یادم رفت بگم که هر سه هم سنیم در یک بیمارستان بدنیا اومدیم و در یکروز و یکماه خخخ جالبه نه?
با صدایه ترمز ماشین به خودم اومدم...
--------------------
چطور بود?
نظر لطفا قسمت بعدیم شاید امشب بزام😍 😘
#پارت_2
_منم میرم دوش بگیرم
اینو گفتمـ و بلند شدمو رفتم سمت اتاقم بعد از نیم ساعت اومدم بیرون ساعت هشت و ربع بود واهاهاهای یک ربع وقت دارم واسه آماده شدنم
زود موهامو خشک کردم و یه ریمل و رژلب صورتی رنگمو زدم به لبم و لباسایی که از قبل رو تختم چیده بودم و حول حولکی داشتم میزاشتم تو چمدونم که صدایه آتی و ستی بلند شد
_پس بیا پایین
+بدو ماشین اومده
آخرین دسته از لباسامو گذاشتم تو چمدونو چمدونو بستم
_اومدممممم
بلند اینو گفتمو کلاهم رو گذاشتم رو سرمو چمدونم رو براشتمو از پله ها بدو بدو رفتم پایین ب
_به به تو همین یه ربع وقت کردی انقدر به خودت برسی?
+مگه نمیگید دیر شده پس بیاید بریم
بعد بدو بدو رفتم سمت ماشین راننده ساکمو گرفتو گذاشت تو صندوق و سوار شدیم
_کجا برم خانومایه محترم?
+بسمت فرودگاه ...
اوه راستی یادم رفت خودمو بقیه رو معرفی کنم من دیانا هستم در اصل اسمم دنیاست اما دیانا صدام میکنن منو آتنا خواهریم هردومون دوقلو ایم اما اون چند دقیقه از من بزرگتره البته ما دوقلو هایه ناهمسانیم جوری که اصلا شبیه هم نیستیم و هرکی بهش نگیم خواهریم باور نمیکنه خیلی با هم تفاوت داریم اون خیلی بیبی فِیس و کیوته و ستیا ستیا هم خیلی ناز و خوشگل و بانمکه اون دوست خیلی خیلی صمیمیه من و آتناست کاملا عین خواهرمونه چون مادرایه ما با هم دوست بودن البته هنوزم هستن و ما از بچگی باهم بزرگ شدیم اوه یادم رفت بگم که هر سه هم سنیم در یک بیمارستان بدنیا اومدیم و در یکروز و یکماه خخخ جالبه نه?
با صدایه ترمز ماشین به خودم اومدم...
--------------------
چطور بود?
نظر لطفا قسمت بعدیم شاید امشب بزام😍 😘
۱.۹k
۲۳ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.