این سخن این کتاب اصالتش فطری ثابت است و فقط مربوط به خود
این سخن این کتاب اصالتش فطری ثابت است و فقط مربوط به خود نیست و تکلیفی به همگان است و همگان ندارند بدین معنا نیست که تکلیف بردوششان نیست چون تخلف کرده اند می باشد و آدام ها بیدار نمی شوند مگر اینکه قضاوت از عین را هرگز نکنند می باشد.
#حدیث_مهدوی
کلام امام زمان
إنَّ اللّهَ قَنَعَنا بِعَوائِدِ إحْسانِهِ وَ فَوائِدِ اِمْتِنانِهِ.
ای شیعه ما
همانا خداوند متعال، ما اهل بیت را به وسیله احسان و نعمت هایش قانع و خودکفا گردانده است.
منبع:بحار الانوار/ج52/ ص38.
*مخالفان نگاهشان نظری به آیات قرآن و احادیث است نه مطابق معنایی به آیات قرآن و احادیث این است که از آیه ای که می خوانند و به جای مطابقت با این کتاب درمعنایی شدن قیاس دارد همانا برداشت مخالف (مطابقت با این کتاب درنظری شدن قیاس دارد) می کنند می باشد. و تازه اینکه عقل نظری تنها مسئله ای است که حق نیست اگر مطابقت با معنایی حقیقت و روند اثبات آن نداشته باشد (چه معنایی حقیقت درآن باشد چه نباشد) اما نظری خوب تقویت کننده روند اثبات معرفتی حقست می باشد* و بیان خوب بفراوانی گفتار نیست بلکه به بحث از آن چیزها است که خدا و پیغمبرش دوست دارد، لکنت بزبان نیست بلکه از قلت معرفت حقست. بیان خوب بفراوانی گفتار نیست بلکه به بحث از آن چیزها است که خدا و پیغمبرش دوست دارد، لکنت بزبان نیست بلکه از قلت معرفت حقست می باشد. بهترین شما کسانی هستند که برای زنان حقیقی بهترند. زن حق ندارد چیزی از مال خود را بی اجازه شوهرش ببخشد. مؤمن چنانست که در کار خیر هر چه تواند کوشد و هدف گذاری می کند و هرچه را نتواند بآرزوخواهد(فقط درصورتی که نتوانستی) و از زنان بد به خدا پناه ببرید و از نیکشان بپرهیزید. سه چیز است که بنده بوسیله آن خواستنیهای دنیا و آخرت را بدست می آورد، صبر بر بلا و رضا بقضا و دعا در حال فراخدستی. عمل و توسعه ابزاری(در عقل عملی و شخصیت در عقل نظری و توسعه علمی درعشق وانسانیت درعقل معرفت یا عشق حقیقی و اسلامیت) اقدام تکلیف بر همگان است به طوری که قبلی (مثلا الهی) به بعدی(انسانی) دخیل شود اما بعدی دخیل درقبلی نشود جزء اندکی آنهم به تصدیق و متعلقه بودن است می باشد و تازه شان الهی فقط توحید نیست بلکه اوامر الله یا متعلقات الهی هم درحساب الهی است می باشد یعنی نبوت و امامت و انسان هایی که مربوط به خدا بوده اند و عشق به خدا درحساب انسانی و درحساب عشق نیستند (اگر درحساب اینان قرار بگیرند کذب است دعوای سر ما هم همین است) بلکه همانا درحساب الهی اند و درحساب عشق حقیقی اند هرچند اوامر الله محسوب شوند و خدا را با اوامرش می بینند می باشد و قرآن اگر بخواهید برداشت معنای حقیقی از آن بکنید ساده است می باشد و تازه اینکه کوچکترین فساد آن است که زود رو می شود و بزرگترین فساد آنست که با لباس حق یا انسانی وار بدون شان الهی لااقل بدون تقوا انجام می شود می باشد و دیرتر رو می شود می باشد کسی دنیا را ندارد از ما نیست و کسی که دین ندارد از ما نیست باید هم دین و دنیا را باهم داشت و تازه آنچه برای خود میخواهی برای مردم بخواه و سرچشمه بدی ها تزویر است و ستم نیست اما بعدش ستم است و تازه وقتی بدی کردی بدنبال آن نیکی کن که نیکی ها بدیها را محو می کند. همه خوبیها را بعقل معرفت می توان دریافت و هر که عقل ندارد دین ندارد. بهترین شما کسی است که آخرت خود را برای دنیا از دست ندهد و دنیای خود را برای آخرت از دست نگذارد و سربار مردم نباشد. زبان خود را از بد گوئی باز دارید، اگر کسی مرد در باره او بنیکی سخن گوئید. از گناهان بزرگ اینست که مال دیگری را بدون حق تصرف کنند و عیادت مریض از کارهای نیک است. غذای خود را به پرهیزکاران بخورانید و نیکیهای خود را در باره مؤمنان انجام دهید. سه چیز است که در هر که باشد خداوند همه گناهان او را می بخشد هر که بمیرد و شریکی برای خدا قرار ندهد و جادوگر نباشد و جادوگران را پیروی نکند و نسبت به برادر خویش کینه نورزد. ای مردم هر چه از من برای شما نقل کردند و موافق قرآنست من گفته ام و هر چه برای شما نقل کردند و مخالف قرآنست من نگفته ام. نیکی کهنگی نگیرد و بدی فراموشی نپذیرد و خدای عادل نمیرد هر چه میخواهی بکن که هر چه کنی سزایت دهند. قلم از سه کس برداشته اند مجنونی که اختیار عقل خود را ندارد تا شفا یابد و خفته تا بیدار (*فکری*) شود و طفل تا بالغ شود. و تازه ما بیداریم و بیداری به عمل نیست و خفته آن است که درحساب ملاک را ^ندارد می باشد^.وتازه اینکه دنبال آخر بودن منافع طلبی (که اندکی نیاز) است و چیزی به عنوان ته و آخر موجود نیست چون ادامه دهید (که باید ادامه دهید) همچون سراب است و شما را آخر و ته به هدف مشخص نمی رساند همین است که علم تکثری و واقعیت این عالم مثل سراب است و سراب بودن دنیا است دنبال ته نگردید چون
#حدیث_مهدوی
کلام امام زمان
إنَّ اللّهَ قَنَعَنا بِعَوائِدِ إحْسانِهِ وَ فَوائِدِ اِمْتِنانِهِ.
ای شیعه ما
همانا خداوند متعال، ما اهل بیت را به وسیله احسان و نعمت هایش قانع و خودکفا گردانده است.
منبع:بحار الانوار/ج52/ ص38.
*مخالفان نگاهشان نظری به آیات قرآن و احادیث است نه مطابق معنایی به آیات قرآن و احادیث این است که از آیه ای که می خوانند و به جای مطابقت با این کتاب درمعنایی شدن قیاس دارد همانا برداشت مخالف (مطابقت با این کتاب درنظری شدن قیاس دارد) می کنند می باشد. و تازه اینکه عقل نظری تنها مسئله ای است که حق نیست اگر مطابقت با معنایی حقیقت و روند اثبات آن نداشته باشد (چه معنایی حقیقت درآن باشد چه نباشد) اما نظری خوب تقویت کننده روند اثبات معرفتی حقست می باشد* و بیان خوب بفراوانی گفتار نیست بلکه به بحث از آن چیزها است که خدا و پیغمبرش دوست دارد، لکنت بزبان نیست بلکه از قلت معرفت حقست. بیان خوب بفراوانی گفتار نیست بلکه به بحث از آن چیزها است که خدا و پیغمبرش دوست دارد، لکنت بزبان نیست بلکه از قلت معرفت حقست می باشد. بهترین شما کسانی هستند که برای زنان حقیقی بهترند. زن حق ندارد چیزی از مال خود را بی اجازه شوهرش ببخشد. مؤمن چنانست که در کار خیر هر چه تواند کوشد و هدف گذاری می کند و هرچه را نتواند بآرزوخواهد(فقط درصورتی که نتوانستی) و از زنان بد به خدا پناه ببرید و از نیکشان بپرهیزید. سه چیز است که بنده بوسیله آن خواستنیهای دنیا و آخرت را بدست می آورد، صبر بر بلا و رضا بقضا و دعا در حال فراخدستی. عمل و توسعه ابزاری(در عقل عملی و شخصیت در عقل نظری و توسعه علمی درعشق وانسانیت درعقل معرفت یا عشق حقیقی و اسلامیت) اقدام تکلیف بر همگان است به طوری که قبلی (مثلا الهی) به بعدی(انسانی) دخیل شود اما بعدی دخیل درقبلی نشود جزء اندکی آنهم به تصدیق و متعلقه بودن است می باشد و تازه شان الهی فقط توحید نیست بلکه اوامر الله یا متعلقات الهی هم درحساب الهی است می باشد یعنی نبوت و امامت و انسان هایی که مربوط به خدا بوده اند و عشق به خدا درحساب انسانی و درحساب عشق نیستند (اگر درحساب اینان قرار بگیرند کذب است دعوای سر ما هم همین است) بلکه همانا درحساب الهی اند و درحساب عشق حقیقی اند هرچند اوامر الله محسوب شوند و خدا را با اوامرش می بینند می باشد و قرآن اگر بخواهید برداشت معنای حقیقی از آن بکنید ساده است می باشد و تازه اینکه کوچکترین فساد آن است که زود رو می شود و بزرگترین فساد آنست که با لباس حق یا انسانی وار بدون شان الهی لااقل بدون تقوا انجام می شود می باشد و دیرتر رو می شود می باشد کسی دنیا را ندارد از ما نیست و کسی که دین ندارد از ما نیست باید هم دین و دنیا را باهم داشت و تازه آنچه برای خود میخواهی برای مردم بخواه و سرچشمه بدی ها تزویر است و ستم نیست اما بعدش ستم است و تازه وقتی بدی کردی بدنبال آن نیکی کن که نیکی ها بدیها را محو می کند. همه خوبیها را بعقل معرفت می توان دریافت و هر که عقل ندارد دین ندارد. بهترین شما کسی است که آخرت خود را برای دنیا از دست ندهد و دنیای خود را برای آخرت از دست نگذارد و سربار مردم نباشد. زبان خود را از بد گوئی باز دارید، اگر کسی مرد در باره او بنیکی سخن گوئید. از گناهان بزرگ اینست که مال دیگری را بدون حق تصرف کنند و عیادت مریض از کارهای نیک است. غذای خود را به پرهیزکاران بخورانید و نیکیهای خود را در باره مؤمنان انجام دهید. سه چیز است که در هر که باشد خداوند همه گناهان او را می بخشد هر که بمیرد و شریکی برای خدا قرار ندهد و جادوگر نباشد و جادوگران را پیروی نکند و نسبت به برادر خویش کینه نورزد. ای مردم هر چه از من برای شما نقل کردند و موافق قرآنست من گفته ام و هر چه برای شما نقل کردند و مخالف قرآنست من نگفته ام. نیکی کهنگی نگیرد و بدی فراموشی نپذیرد و خدای عادل نمیرد هر چه میخواهی بکن که هر چه کنی سزایت دهند. قلم از سه کس برداشته اند مجنونی که اختیار عقل خود را ندارد تا شفا یابد و خفته تا بیدار (*فکری*) شود و طفل تا بالغ شود. و تازه ما بیداریم و بیداری به عمل نیست و خفته آن است که درحساب ملاک را ^ندارد می باشد^.وتازه اینکه دنبال آخر بودن منافع طلبی (که اندکی نیاز) است و چیزی به عنوان ته و آخر موجود نیست چون ادامه دهید (که باید ادامه دهید) همچون سراب است و شما را آخر و ته به هدف مشخص نمی رساند همین است که علم تکثری و واقعیت این عالم مثل سراب است و سراب بودن دنیا است دنبال ته نگردید چون
۲۲.۱k
۳۰ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.