باز مستی طاقتم را تاب کرد
باز مستی طاقتم را تاب کرد
باز مستی طاقتم را تاب کرد ……………………………. جام دل را شوق می مشتاق کرد
بخت یارم شد که سرمستی کنم ………………………….. خویش را بیگانه از هستی کنم
عشق اسباب طرب را ساز کرد ………………………… ساقی آمد در برویم باز کرد
در برم بگرفت دستم جام داد …………… …………….. بوسه زان لعل لب گلفام داد
عطر می هوش از من دیوانه برد ………………………. دین و دل را خنده پیمانه برد
باده در پیمانه غوغا کرده است ………………………. شور در میخانه برپا کرده است
ساقی امشب لطف بی حد می کند ……………………… راه را بر زاهدان سد می کند
عرصه مستی است نی وعظ و بیان
باز مستی طاقتم را تاب کرد ……………………………. جام دل را شوق می مشتاق کرد
بخت یارم شد که سرمستی کنم ………………………….. خویش را بیگانه از هستی کنم
عشق اسباب طرب را ساز کرد ………………………… ساقی آمد در برویم باز کرد
در برم بگرفت دستم جام داد …………… …………….. بوسه زان لعل لب گلفام داد
عطر می هوش از من دیوانه برد ………………………. دین و دل را خنده پیمانه برد
باده در پیمانه غوغا کرده است ………………………. شور در میخانه برپا کرده است
ساقی امشب لطف بی حد می کند ……………………… راه را بر زاهدان سد می کند
عرصه مستی است نی وعظ و بیان
۲.۸k
۰۶ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.