🔹 او را... (۹۵)
🔹 #او_را... (۹۵)
از کوچه که خارج شدم ، طبق عادت ، دستم رفت سمت ضبط !
اما دوباره دستم رو عقب کشیدم .
نیاز به فکر داشتم ، نمیخواستم برم تو هپروت !
بحث لذت خیلی برام جالب بود ...
" این چه دینیه که ایقدر لذت بردن براش مهمه !؟
اصلاً به دین نمیاد که تو کار لذت باشه !
اگه همه این عشق و حالا بخاطر کم بودن لذتشون ، حروم شدن ؛
چه لذتیه که از اینا بیشتره...؟ "
سروقت رسیدم خونه و رفتم تو اتاق ...
💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
http://az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-نود-و-پنجم/
از کوچه که خارج شدم ، طبق عادت ، دستم رفت سمت ضبط !
اما دوباره دستم رو عقب کشیدم .
نیاز به فکر داشتم ، نمیخواستم برم تو هپروت !
بحث لذت خیلی برام جالب بود ...
" این چه دینیه که ایقدر لذت بردن براش مهمه !؟
اصلاً به دین نمیاد که تو کار لذت باشه !
اگه همه این عشق و حالا بخاطر کم بودن لذتشون ، حروم شدن ؛
چه لذتیه که از اینا بیشتره...؟ "
سروقت رسیدم خونه و رفتم تو اتاق ...
💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
http://az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-نود-و-پنجم/
۱.۱k
۰۸ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.