چراغ قرمز یادته مث دیوونه ها نمیزاشتی پیاده برم چرا همش ه

چراغ قرمز یادته مث دیوونه ها نمیزاشتی پیاده برم چرا همش هر چی میبینم تو بیای جلو چیشام حتی این چراغ قرمز لنتی
میگفتی وقتی یکی که باله می‌رقصه هواسش به پاهاشه نه به تشویق تماشاچیاش اصن ول کن یادتا، رفته بودم خرید نبودی...
کاترپیلار؟ کاترپیلار چه طور ه ندا ؟ انگلیسی ام به خوبی تو نیست، ولی می دونم کاترپیلار به زبان انگلیسی می شه کرم ابریشم. بوت های سبک خردلی کاترپیلار را اگر پات کنی، به ثانیه نمی کشه که پروانه ای استوایی می شی و بال بال زنان از پاساژ گلستان می ری بیرون. آل استار و چنل و دولچه را هم بی خیال. اول و آخرش باید پای تو کاترپیلار ببینم...!

.برای آخرین بار از خودت بپرس این جا توی پاساژ گلستان چه می کنی. هر پاساژ اقیانوسیه و خیابان های شهر رودخانه هائی بزرگ اند که آخرش به پاساژ ها می رسنه. همه ی رودها به اقیانوس می رن. من با قایقی سوراخ وسط اقیانوس چه می کنم ؟...
... سپیده همیشه می گه پسر یعنی ساعت و کفش ...! 
من خیلی وقته فهمیدم
پسر ها حالا باید سرماهای سخت بخورند تا با سی و هفت درجه حرارت ، عاشق دخترها بشوند...!