رمان الهه مرگ پارت اول
#رمان #الهه مرگ #پارت #اول
_هی آدری ؟! دختر، من عاشق این خالکوبیتم ، لطفا بذار عکس بگیرم،می خوام برم واسه خودم خالکوبی کنم !!
من نمی فهمم ؟!
- چی رو ؟!
-مگه نمی گی ، خانوادت از این جلف بازیا خوششون نمی یاد ، پس چرا می خوای خالکوبی کنی ؟!
-راست می گیا.اصال حواسم به دادشم و مامانم نبود !!
- من همیشه درست می گم !
-با اینکه خانوادت این مدلین ، ولی باز تو سرپیچی از قوانین کردی !
-منظورت چیه ؟!
به کنار گوشش اشاره کردم .
-منظورم کنار گوشته ، که یه ستاره کوچیک خالکوبی کردی خانم !!
-اما من منظورت رو متوجه نمی شم...
اشکال نداره عزیزم . اینو باید از خانوادت مخفی کنی نه من !
اومد جوابم رو بده که مربی صدامون کرد.
***
-کجا می ری؟
-مگه جایی هم جز ، خوابگاه دارم !؟
-حاال چی می شه یه روزم بیای خونه ی ما ؟!
-نمی شه عزیزم!
-همچین می گی انگار می خوام ببرمت خونمون بخورمت !!
-یه نگاه به تیپ من کن.
_هی آدری ؟! دختر، من عاشق این خالکوبیتم ، لطفا بذار عکس بگیرم،می خوام برم واسه خودم خالکوبی کنم !!
من نمی فهمم ؟!
- چی رو ؟!
-مگه نمی گی ، خانوادت از این جلف بازیا خوششون نمی یاد ، پس چرا می خوای خالکوبی کنی ؟!
-راست می گیا.اصال حواسم به دادشم و مامانم نبود !!
- من همیشه درست می گم !
-با اینکه خانوادت این مدلین ، ولی باز تو سرپیچی از قوانین کردی !
-منظورت چیه ؟!
به کنار گوشش اشاره کردم .
-منظورم کنار گوشته ، که یه ستاره کوچیک خالکوبی کردی خانم !!
-اما من منظورت رو متوجه نمی شم...
اشکال نداره عزیزم . اینو باید از خانوادت مخفی کنی نه من !
اومد جوابم رو بده که مربی صدامون کرد.
***
-کجا می ری؟
-مگه جایی هم جز ، خوابگاه دارم !؟
-حاال چی می شه یه روزم بیای خونه ی ما ؟!
-نمی شه عزیزم!
-همچین می گی انگار می خوام ببرمت خونمون بخورمت !!
-یه نگاه به تیپ من کن.
۱۱.۶k
۱۸ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.