فیک جانگ کوک (نفرت نمی گذارد عاشق باشم)پارت۱۴*
از زبان سوهو:
اماده که شدم وسیله هامو لباسام رو از اتاقم جمع کردم امروز حالم بهتر بود و فقط پنج دیقیقه طول کشید برم از پله ها پایین.
جیمین:کجا کجا.
سوهو:پیش شوهرم
جیمین :پس سر عقل اومدی خودم می رسونمت.
سوهو:اما داداش تو خوابت میاد.
جیمین:اما و اگر نداره تازشم من از دوساعت قبل این که تو بیای پایین من رو کاناپه نشستم و داشتم کتاب می خوندم.
سوهو:باشه بریم.
یه یک ربعی طول کشید تا برسیم.خیلی ذوق داشتم.رسیدیم دم در و جیمین رفت .کلیدم رو از تو کیفم دراوردم و درو باز کردم .ام ....اما دیدم یه دختره جلو کوک وایستاده و یه ساعت مردونه دستشه.
سوهو:(با گریه)من فکر کردم تو ادم شدی.اومدم برگردم.
کوک:سوهو دو اشتباه می کنی این نیست سوهو.ببین
سوهو:هیس ببر صداتو
رفتم جلو بهش یه سیلی زدم . دویدم بیرون تو هر کوچه پس کوچه ای بود.اما کوکم هی دنبالم می دوید تا این که یه جایی گمم کرد.
زنگ زدم به جیمین .
سوهو:(با صدای خیلی گرفته)داداش میشه بیای دنبالم؟
جیمین:کجایی چی شده؟
سوهو :هیچی تو فقط بیا
جیمین:باشه باشههمون جا بمون واسم لوکیشنتو بفرست اعان پنچ دیقه ای میام.
اماده که شدم وسیله هامو لباسام رو از اتاقم جمع کردم امروز حالم بهتر بود و فقط پنج دیقیقه طول کشید برم از پله ها پایین.
جیمین:کجا کجا.
سوهو:پیش شوهرم
جیمین :پس سر عقل اومدی خودم می رسونمت.
سوهو:اما داداش تو خوابت میاد.
جیمین:اما و اگر نداره تازشم من از دوساعت قبل این که تو بیای پایین من رو کاناپه نشستم و داشتم کتاب می خوندم.
سوهو:باشه بریم.
یه یک ربعی طول کشید تا برسیم.خیلی ذوق داشتم.رسیدیم دم در و جیمین رفت .کلیدم رو از تو کیفم دراوردم و درو باز کردم .ام ....اما دیدم یه دختره جلو کوک وایستاده و یه ساعت مردونه دستشه.
سوهو:(با گریه)من فکر کردم تو ادم شدی.اومدم برگردم.
کوک:سوهو دو اشتباه می کنی این نیست سوهو.ببین
سوهو:هیس ببر صداتو
رفتم جلو بهش یه سیلی زدم . دویدم بیرون تو هر کوچه پس کوچه ای بود.اما کوکم هی دنبالم می دوید تا این که یه جایی گمم کرد.
زنگ زدم به جیمین .
سوهو:(با صدای خیلی گرفته)داداش میشه بیای دنبالم؟
جیمین:کجایی چی شده؟
سوهو :هیچی تو فقط بیا
جیمین:باشه باشههمون جا بمون واسم لوکیشنتو بفرست اعان پنچ دیقه ای میام.
۳۵.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.