روزی پسری دختر زیبایی را دید و شیفتش شد چند ساعتی باهم ب
روزی پسری دختر زیبایی را دید و شیفتش شد چند ساعتی باهم باهم تو خیابان قدم زدند که یهو یه بنز گرون قیمت جلو پاشون ترمز زد دختر به پسر گفت خیلی خوش گذشت ولی من نمیتونم همیشه پیاده راه برم .بای نشست توی ماشین راننده بهش گفت خانم اشتباهی سوار شدین من راننده آقاهستم پیاده بشین
۲.۰k
۲۵ مهر ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.