در تمام لحظه های دلتنگی، دل عجیب بهانه ات را می گیرد.
در تمام لحظه های دلتنگی، دل عجیب بهانه ات را می گیرد.
نمی دانم چه کنم که دیگر یادت نکند.
نمی دانم تو با من چه کرده ای که از یادم نمی روی؟
مدتیست که دیگر عقل هم قادر به قانع کردن دل نیست...
این روزها بیشتر از همیشه به گوش دل ،قصه رفتن می خوانم
اما انگار هر چه بیشتر می گویم، او کمتر گوش می کند
و بیشتر هوای تو را می کند.
دیگر نمیدانم چه کنم...؟
چگونه از بار این بغض کم کنم...؟
چه کنم که آنقدر در لحظه هایم جای تو خالی نباشد؟
ساده برایت بگویم :
" این روزها در جمع من و این بغض بی قرار ، جای تو خالیست
نمی دانم چه کنم که دیگر یادت نکند.
نمی دانم تو با من چه کرده ای که از یادم نمی روی؟
مدتیست که دیگر عقل هم قادر به قانع کردن دل نیست...
این روزها بیشتر از همیشه به گوش دل ،قصه رفتن می خوانم
اما انگار هر چه بیشتر می گویم، او کمتر گوش می کند
و بیشتر هوای تو را می کند.
دیگر نمیدانم چه کنم...؟
چگونه از بار این بغض کم کنم...؟
چه کنم که آنقدر در لحظه هایم جای تو خالی نباشد؟
ساده برایت بگویم :
" این روزها در جمع من و این بغض بی قرار ، جای تو خالیست
۱۱.۷k
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.