دوست دارم حتی از دور پارت ۸۸
بعد خیلی سریع ماسکشو برداشت.
اون....اون سولگی بود.
سولگی: دارا دارا! حالا فهمیدی کیم!؟
رزی:...😨...عوضی آشغال‼️‼️😡
سولگی:🤣🤣🤣*خنده ی شیطانی*
رزی:*داااااد*
سولگی: خفه شو! (خودت خفه شو عزیزم.)
رزی: تو چطور تونستی!؟
سولگی: به سادگی! همون طور که تونستم بچتو بکشم.😈
اون....اون دختر منو کشته بود!😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ای وای من. خدای من. حالم داشت بد میشد. اون زنیکه ی بی همه چیز....
رزی: زنیکه ی بیشعور لی وجدان. عوضی هرزهههه!!!!!!!!!*عربده*
سولگی: نترس. چون تا چند دقیقه دیگه هم خودت میری پیشش، هم باباش....
رزی: چی؟؟؟؟
سولگی: اگه جیمین نمیتونه واسه من باشه، پس برای هیشکی نباید باشه!
رزی: خفه شو!!!!!!!!!!!!{×۳}!*عربده*
اونقدر داد و فریاد زدم که از حال رفتم و افتاد پایین...
بعد هم بیهوش شدم.
#جیمین
کل راه رو نگران بودم. یه نقشه داشتم. رسیدیم به اونجا. ما رو بردن داخل. دیدیم رزی روی یه مبل زخمی افتاده. یه دختره هم که خیلی قیافش آشنا بود اونجاست. اون دختره برگشت.
جیمین: ای عوضی آشغال!!!
سولگی: آی بیبی. نمیدونستم دوستاتم میاری.
تهیونگ: خفه شو هرزه!
اون....اون سولگی بود.
سولگی: دارا دارا! حالا فهمیدی کیم!؟
رزی:...😨...عوضی آشغال‼️‼️😡
سولگی:🤣🤣🤣*خنده ی شیطانی*
رزی:*داااااد*
سولگی: خفه شو! (خودت خفه شو عزیزم.)
رزی: تو چطور تونستی!؟
سولگی: به سادگی! همون طور که تونستم بچتو بکشم.😈
اون....اون دختر منو کشته بود!😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ای وای من. خدای من. حالم داشت بد میشد. اون زنیکه ی بی همه چیز....
رزی: زنیکه ی بیشعور لی وجدان. عوضی هرزهههه!!!!!!!!!*عربده*
سولگی: نترس. چون تا چند دقیقه دیگه هم خودت میری پیشش، هم باباش....
رزی: چی؟؟؟؟
سولگی: اگه جیمین نمیتونه واسه من باشه، پس برای هیشکی نباید باشه!
رزی: خفه شو!!!!!!!!!!!!{×۳}!*عربده*
اونقدر داد و فریاد زدم که از حال رفتم و افتاد پایین...
بعد هم بیهوش شدم.
#جیمین
کل راه رو نگران بودم. یه نقشه داشتم. رسیدیم به اونجا. ما رو بردن داخل. دیدیم رزی روی یه مبل زخمی افتاده. یه دختره هم که خیلی قیافش آشنا بود اونجاست. اون دختره برگشت.
جیمین: ای عوضی آشغال!!!
سولگی: آی بیبی. نمیدونستم دوستاتم میاری.
تهیونگ: خفه شو هرزه!
۱۹.۶k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.