من به دنبال تو تو به دنبال من
من به دنبال تو تو به دنبال من
پارت28
کوک: ا. ت تو مطمئنی چیز دیگه ای رو ازم مخفی نمیکنی
ا. ت: اره(ا.ت تو ذهنش:متاسفم جونگ کوک ولی نمیتونم همچیو بهت بگم تا همین جاهم خیلی چیزارو میدونی)
پرش زمانی به خاکسپاری (اومید وارم همتون بدونید خاکسپاری های کره ای چه جوریه واسه کساییه که نمیدونم تویه ساختمون انجام میشه تو یه قسمت عکس کسی که مرده رو میزارن بعد میان تسلیت میگن بعدش تو قسمت دیگه رویه زمین غذا میخورن)
اقای لی: خانم کیم ا. ت خیلی تسلیت میگم واقعا من خیلی اقای جانگ رو دوست داشتم
اقای جانگ رفت
مین هو: خانم اروم باشید
ا. ت: چطور میتونم اروم باشم وقتی قاتلش جلوم وایساده و داره تسلیت میگع
مین هو: اما خانم هنوز وقتش نشده
ا. ت: اره همین طوره خیله خب برو به مهمونا برس هواستم به اون باشه
مین هو: بله خانم
ویو ا. ت
از ساختمون اومدم بیرون سوار ماشین شدم
من واقعا باورم نمیشه اون اتفاق برای اقای جانگ اوفتاد چطور کاری که کردم باعث شده یکی یکی از ادمای خانوادم رو از دست بدم اگه یکی دیگرو هم....
نه نه نه نباید به اینا فکر کنم اتفاقی براشون نمیوفته
ا. ت رفت خونه دید فقط جونهی سوهو جونگ کوک خونن ا. ت وقتی دید جانگ سوک نیست نگران شد
ا. ت: جانگ سوک کجاست
جونهی: گفت میره برون نگفت کجا
ا. ت: مگه بهتون نگفتم تو خونه بمونید واییی
ا. ت به جانگ سوک زنگ زد ولی گوشیش خاموش بود حالا نگرانیش بیشتر شده بود اگه اون ادما جانگ سوک رو دزدیده باشن چی
ا. ت سریع از خونه رفت بیرون داشت به سمت اسانسور میرفت که صدای پیام از گوشیش اومد گوشیش رو باز کرد که دید یه لایو زنده از یه شماره ناشناسه بازش کرد که دید جانگ سوک با بدن کبود خونی رویه صندلی بسته شده ا. ت وقتی این صحنه رو دید دستاش شروع به لرزیدن کرد دستش رو جلوی دهنش گذاشت
جونگ کوک وقتی دید ا. ت اونطوری از خونه رفت بیرون رفت دنبالش که دید یه جا وایسا نگران شد و رفت پیشش و صحنه ای که زنده داشت گوشی ا. ت بخش میشد رو دید و خوشکش زد
پارت28
کوک: ا. ت تو مطمئنی چیز دیگه ای رو ازم مخفی نمیکنی
ا. ت: اره(ا.ت تو ذهنش:متاسفم جونگ کوک ولی نمیتونم همچیو بهت بگم تا همین جاهم خیلی چیزارو میدونی)
پرش زمانی به خاکسپاری (اومید وارم همتون بدونید خاکسپاری های کره ای چه جوریه واسه کساییه که نمیدونم تویه ساختمون انجام میشه تو یه قسمت عکس کسی که مرده رو میزارن بعد میان تسلیت میگن بعدش تو قسمت دیگه رویه زمین غذا میخورن)
اقای لی: خانم کیم ا. ت خیلی تسلیت میگم واقعا من خیلی اقای جانگ رو دوست داشتم
اقای جانگ رفت
مین هو: خانم اروم باشید
ا. ت: چطور میتونم اروم باشم وقتی قاتلش جلوم وایساده و داره تسلیت میگع
مین هو: اما خانم هنوز وقتش نشده
ا. ت: اره همین طوره خیله خب برو به مهمونا برس هواستم به اون باشه
مین هو: بله خانم
ویو ا. ت
از ساختمون اومدم بیرون سوار ماشین شدم
من واقعا باورم نمیشه اون اتفاق برای اقای جانگ اوفتاد چطور کاری که کردم باعث شده یکی یکی از ادمای خانوادم رو از دست بدم اگه یکی دیگرو هم....
نه نه نه نباید به اینا فکر کنم اتفاقی براشون نمیوفته
ا. ت رفت خونه دید فقط جونهی سوهو جونگ کوک خونن ا. ت وقتی دید جانگ سوک نیست نگران شد
ا. ت: جانگ سوک کجاست
جونهی: گفت میره برون نگفت کجا
ا. ت: مگه بهتون نگفتم تو خونه بمونید واییی
ا. ت به جانگ سوک زنگ زد ولی گوشیش خاموش بود حالا نگرانیش بیشتر شده بود اگه اون ادما جانگ سوک رو دزدیده باشن چی
ا. ت سریع از خونه رفت بیرون داشت به سمت اسانسور میرفت که صدای پیام از گوشیش اومد گوشیش رو باز کرد که دید یه لایو زنده از یه شماره ناشناسه بازش کرد که دید جانگ سوک با بدن کبود خونی رویه صندلی بسته شده ا. ت وقتی این صحنه رو دید دستاش شروع به لرزیدن کرد دستش رو جلوی دهنش گذاشت
جونگ کوک وقتی دید ا. ت اونطوری از خونه رفت بیرون رفت دنبالش که دید یه جا وایسا نگران شد و رفت پیشش و صحنه ای که زنده داشت گوشی ا. ت بخش میشد رو دید و خوشکش زد
۱۸.۰k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.