دلهره
# دلهره
part 70
در ماشین رو باز کردم و رفتم اونجا کنارش نشستم
با دیدنم لبخندی روی لباش نشست
طبق معمول یه استایل قهوه ای زده بود
_ دلم برات خیلی تنگ شده بود حتی بخاطر این کلاسای این چند وقت نمی تونستم بیام دیدنت ولی این چند روز رو جبران میکنم
_ بعد از اینکه درسات تموم شد میتونیم هر روز پیش هم باشیم فعلا سعی کن بیشتر از هر چیزی روی درسات تمرکزت رو بزاری
دستی روی موهام کشید و ماشینو روشن کرد
_ حالا میخوای کجا بریم
_ دفعه ی قبلی رو من گفتم اینبار تو بگو هر جا بگی منم میام
_هر جا
_ اهوم هر جا بگی میام
_ که اینطور
_ حالا کجا میخوایم بریم
_ وقتی رسیدیم میفهمی
تهیونگ با دستی فرمون رو گرفته بود و با دستی دیگه دستای منو
داشتم به مسیر نگاه میکردم
چرا پس من تا حالا این قسمت از سئول رو ندیده بودم خیلی عجیب به نظر میومد
همینجور داشتم به مغازه های عجیب غریب اونجا نگاه میکردم
مسیر همینطور ادامه داشت تا جایی که تهیونگ یه جا ایست کرد
یعنی جایی که قرار بود بیارتم اینجا بود
از ماشین پیاده شدم
یه کافیشاپ بزرگ بود و اطرافش پر از مغازه های جالب دیگه یه قسمت از اونجا گروهی یه کنسرت خیابونی گذاشته بودن
با دیدن اونا دست تهیونگ رو گرفتم و به اون قسمت رفتم
عاشق کنسرت های خیابونی بودم
دست تهیونگ رو محکم گرفته بود یه جا وسط اون جمعیت نشستیم
بدجور غرق اواز خوندنشون شده بودم
وقتی تموم شد تازه فهمیدم چخبره اونجا خالی از جمعیت شده بود
_ اینقدر موسیقی دوست داری
_ اهوم نمیدونم چرا ولی علاقه ی خلی زیادی دارم مخصوصا اینجور چیزا
_ که اینطور حالا نظرت چیه یه سر به اون کافی شاپ بزنیم
_ باشه بیا بریم
دست تهیونگ رو گرفتم و به طرف اونجا رفتیم
تم اون کافی شاپ کاملا قهوه ای و کِرِمی بود
و خب حس خیلی خوبی به ادم میداد یه گوشه روی یه میز و صندلی دو نفره نشستیم که بعد از چند دقیقه گارسون اومد
چندتا چیز که جز چند چیز برتر اون کافی شاپ بود رو سفارش دادیم و منتظر رسیدن اونا شدیم
_ چیشد تصمیم گرفتی بیایم اینجا
_ اینجا یکی از قسمتای متفاوت شهر سئوله و خب من از اینجور جاهای کلاسیک خیلی خوشم میاد گفتم ساید تو هم خوشت بیاد برای همین این تصمیم رو گرفتم
نکنه از اینجا خوشت نمیاد
_ نه اتفاقا خیلی هم خوبه منم لینجا رو دوست دارم بهتر بگم منم به جاهای ارومی مثل اینجا علاقه دارم
_ خوبه
بلاخره سفارش ها رو اوردن
برعکس تهیونگ من علاقه ی خیلی زیادی به قهوه داشتم برای همین اولین چیزی که سفارش داده بودم یه قهوه بود
کنارشم یه کیک نسکافه ای سفارش دادم
part 70
در ماشین رو باز کردم و رفتم اونجا کنارش نشستم
با دیدنم لبخندی روی لباش نشست
طبق معمول یه استایل قهوه ای زده بود
_ دلم برات خیلی تنگ شده بود حتی بخاطر این کلاسای این چند وقت نمی تونستم بیام دیدنت ولی این چند روز رو جبران میکنم
_ بعد از اینکه درسات تموم شد میتونیم هر روز پیش هم باشیم فعلا سعی کن بیشتر از هر چیزی روی درسات تمرکزت رو بزاری
دستی روی موهام کشید و ماشینو روشن کرد
_ حالا میخوای کجا بریم
_ دفعه ی قبلی رو من گفتم اینبار تو بگو هر جا بگی منم میام
_هر جا
_ اهوم هر جا بگی میام
_ که اینطور
_ حالا کجا میخوایم بریم
_ وقتی رسیدیم میفهمی
تهیونگ با دستی فرمون رو گرفته بود و با دستی دیگه دستای منو
داشتم به مسیر نگاه میکردم
چرا پس من تا حالا این قسمت از سئول رو ندیده بودم خیلی عجیب به نظر میومد
همینجور داشتم به مغازه های عجیب غریب اونجا نگاه میکردم
مسیر همینطور ادامه داشت تا جایی که تهیونگ یه جا ایست کرد
یعنی جایی که قرار بود بیارتم اینجا بود
از ماشین پیاده شدم
یه کافیشاپ بزرگ بود و اطرافش پر از مغازه های جالب دیگه یه قسمت از اونجا گروهی یه کنسرت خیابونی گذاشته بودن
با دیدن اونا دست تهیونگ رو گرفتم و به اون قسمت رفتم
عاشق کنسرت های خیابونی بودم
دست تهیونگ رو محکم گرفته بود یه جا وسط اون جمعیت نشستیم
بدجور غرق اواز خوندنشون شده بودم
وقتی تموم شد تازه فهمیدم چخبره اونجا خالی از جمعیت شده بود
_ اینقدر موسیقی دوست داری
_ اهوم نمیدونم چرا ولی علاقه ی خلی زیادی دارم مخصوصا اینجور چیزا
_ که اینطور حالا نظرت چیه یه سر به اون کافی شاپ بزنیم
_ باشه بیا بریم
دست تهیونگ رو گرفتم و به طرف اونجا رفتیم
تم اون کافی شاپ کاملا قهوه ای و کِرِمی بود
و خب حس خیلی خوبی به ادم میداد یه گوشه روی یه میز و صندلی دو نفره نشستیم که بعد از چند دقیقه گارسون اومد
چندتا چیز که جز چند چیز برتر اون کافی شاپ بود رو سفارش دادیم و منتظر رسیدن اونا شدیم
_ چیشد تصمیم گرفتی بیایم اینجا
_ اینجا یکی از قسمتای متفاوت شهر سئوله و خب من از اینجور جاهای کلاسیک خیلی خوشم میاد گفتم ساید تو هم خوشت بیاد برای همین این تصمیم رو گرفتم
نکنه از اینجا خوشت نمیاد
_ نه اتفاقا خیلی هم خوبه منم لینجا رو دوست دارم بهتر بگم منم به جاهای ارومی مثل اینجا علاقه دارم
_ خوبه
بلاخره سفارش ها رو اوردن
برعکس تهیونگ من علاقه ی خیلی زیادی به قهوه داشتم برای همین اولین چیزی که سفارش داده بودم یه قهوه بود
کنارشم یه کیک نسکافه ای سفارش دادم
۶.۸k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.