عشق بی پایان🥂
#عشق_بی_پایان🥂
#فصل_دوم
P³¹
و تهیونگ منو هل داد سمت دیوار
ا/ت: آی چخبرته کمرم درد گرفت
تهیونگ:( دست انداخت دور گردن ا/ت لبای ا/ت و خیلی عمیق بوسید)
ا/ت: تهیونگگگگگگگگگگگگگگگ
(جونگکوک از خواب پا میشه)
کوک: آه ا/ت، ا/ت ا/تتتتتتتتت کجایی تو دختر
ویو کوک
به تلفنش زنگ زدم جواب نداد خاموش بود
کنجکاو بودم کجاست
نکنه بدون اجازه ی من.......
نه نه ولش کن نباید همچین فکری کنم، نکنه.... نه نه اصن ولش کن میرم دنبالش
ا/ت: کوکککککککک کجایی برادرت داره منو میکشه
تهیونگ: هیش هیچی نگو
ا/ت: وایستا اگه تو خوناشامی پس یعنی...... کوک هم......
تهیونگ: نه من فقط تو خانواده خوناشمم نگران نباش
ا/ت: هوه
تهیونگ: اره
ویو کوک
رسیدم به خونه ی تهیونگ دیدم برقاش روشن ی دخترم پیشش بود
رفتم داخل در زدم
کوک: تهیونگ من اومدم
تهیونگ: هیچی نمیگی ا/ت
ا/ت: آه
تهیونگ:(درو باز کرد) سلام کوک چه خبر داداش
کوک: سلام چه خبر چیکارا میکنی
تهیونگ: هیچی
کوک: هیچی؟ پس چرا بوی ا/ت رو میدی؟ چرا دور لبت خونی؟(با استرس)
تهیونگ: هیچی نشده بابا
کوک: مطمئنی؟
تهیونگ: اره بابا بیا تو
ویو کوک
رفتم تو و تهیونگ خیلی مشکوک میزد، رفتم توی اتاق رو دیدم ا/ت اونجا
با گردن کبود
ا/ت: کوک(خیلی اروم)
کوک: ا/تتتتتتتتتتتتت
تهیونگ:(جلوشو میگیره که نره پیش ا/ت)
کوک: برو کنار
تهیونگ: این دوست دختر جدیدمه
کوک: دوست دختر جدیدت؟ ا/ت این چی میگی
ا/ت: داره زر میزنه
کوک: ا/ت تو چراینجایی؟(با عصبانیت)
ا/ت: بریم خونه بعد برات توضیح میدم
کوک: چ.. چ... چرا گردنت کبود؟
ا/ت: همش تقصیر داداشته
تهیونگ: نه بابا
کوک: تهیونگ پدصگگگگگگ چیکار کردی کثافت (با داد)
تهیونگ: باشه باشه همش تقصیر منه
کوک: اخه تو چه........ لاشی(با داد)
تهیونگ: اروم باش اصن خوب کردم
کوک: زر نزن دیگه چه غلطی کردی؟
تهیونگ: لباشو.....
کوک: خوب
تهیونگ: خودت بهتر میدونی
کوک: واییییییییییییی (داری روانیم میکنی)
ا/ت: کوک من دارم میمیرم آه
کوک: پاشو پاشو بریم خونه برای تو هم دارم
ا/ت: آه
کوک: پاشو زود بریم
ویو ا/ت
تو ماشین بودیم............
شرط ها برای پارت بعدی
🍷لایک: ۲۸
کامنت: ۳۰🍷
#فصل_دوم
P³¹
و تهیونگ منو هل داد سمت دیوار
ا/ت: آی چخبرته کمرم درد گرفت
تهیونگ:( دست انداخت دور گردن ا/ت لبای ا/ت و خیلی عمیق بوسید)
ا/ت: تهیونگگگگگگگگگگگگگگگ
(جونگکوک از خواب پا میشه)
کوک: آه ا/ت، ا/ت ا/تتتتتتتتت کجایی تو دختر
ویو کوک
به تلفنش زنگ زدم جواب نداد خاموش بود
کنجکاو بودم کجاست
نکنه بدون اجازه ی من.......
نه نه ولش کن نباید همچین فکری کنم، نکنه.... نه نه اصن ولش کن میرم دنبالش
ا/ت: کوکککککککک کجایی برادرت داره منو میکشه
تهیونگ: هیش هیچی نگو
ا/ت: وایستا اگه تو خوناشامی پس یعنی...... کوک هم......
تهیونگ: نه من فقط تو خانواده خوناشمم نگران نباش
ا/ت: هوه
تهیونگ: اره
ویو کوک
رسیدم به خونه ی تهیونگ دیدم برقاش روشن ی دخترم پیشش بود
رفتم داخل در زدم
کوک: تهیونگ من اومدم
تهیونگ: هیچی نمیگی ا/ت
ا/ت: آه
تهیونگ:(درو باز کرد) سلام کوک چه خبر داداش
کوک: سلام چه خبر چیکارا میکنی
تهیونگ: هیچی
کوک: هیچی؟ پس چرا بوی ا/ت رو میدی؟ چرا دور لبت خونی؟(با استرس)
تهیونگ: هیچی نشده بابا
کوک: مطمئنی؟
تهیونگ: اره بابا بیا تو
ویو کوک
رفتم تو و تهیونگ خیلی مشکوک میزد، رفتم توی اتاق رو دیدم ا/ت اونجا
با گردن کبود
ا/ت: کوک(خیلی اروم)
کوک: ا/تتتتتتتتتتتتت
تهیونگ:(جلوشو میگیره که نره پیش ا/ت)
کوک: برو کنار
تهیونگ: این دوست دختر جدیدمه
کوک: دوست دختر جدیدت؟ ا/ت این چی میگی
ا/ت: داره زر میزنه
کوک: ا/ت تو چراینجایی؟(با عصبانیت)
ا/ت: بریم خونه بعد برات توضیح میدم
کوک: چ.. چ... چرا گردنت کبود؟
ا/ت: همش تقصیر داداشته
تهیونگ: نه بابا
کوک: تهیونگ پدصگگگگگگ چیکار کردی کثافت (با داد)
تهیونگ: باشه باشه همش تقصیر منه
کوک: اخه تو چه........ لاشی(با داد)
تهیونگ: اروم باش اصن خوب کردم
کوک: زر نزن دیگه چه غلطی کردی؟
تهیونگ: لباشو.....
کوک: خوب
تهیونگ: خودت بهتر میدونی
کوک: واییییییییییییی (داری روانیم میکنی)
ا/ت: کوک من دارم میمیرم آه
کوک: پاشو پاشو بریم خونه برای تو هم دارم
ا/ت: آه
کوک: پاشو زود بریم
ویو ا/ت
تو ماشین بودیم............
شرط ها برای پارت بعدی
🍷لایک: ۲۸
کامنت: ۳۰🍷
۱۰۰.۰k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.