ازدواج خوب و بد من
پارت ⁹
پاشد رفت اتاق لباسش یه لباس دیگه پوشید (عکسشو میزارم)رفت صورتشو شستو دوباره میکاپ کرد
ادمین میفرماید:
ب بچه ها ا.ت از دست کوک ناراحته و باهاش قهره و اینو بگم که کوک عاشقه ا.ته ولی ا.ت اصلا حسی به کوک نداره بریم ادامه فیک
کوک دم در منتظر ا.ت بود ا.ت از پله ها امد پایین و بدون حرف مستقیم داشت از کوک رد میشد و سوار ماشین شد کوک هم از کارش پشیمون بود چون میتونست ب ارومی ب ا.ت بگه و ازینکه ازش دست بلندکرده هم داشت میمرد و ناراحت بود
ا.ت رفت پشت نشست کوک سوار ماشین شد دید ا.ت پشت نشسته گفت
عشقم ا.ت بیا جلو
ا.ت داشت با گوشیش ور میرفتو بی توجه به کارش ادامه داد
کوک از ماشین امد بیرون ا.ت رو براید بغل کردو اوردش جلو کوک سوار ماشین شدو داشت رانندگی میکرد
دست ا.ت گرفت ولی ا.ت دسته کوک رو نگرفت ولی زورش نمیرسید دستشو تو دسته کوک دراره پس هیچ کاری نکرد
کوک هم ب راهش ادامه دادو رسید بار
انگار دیر کرده بودن ولی واسش مهم نبود یه جا نگه داشتو گفت عشقم بیا پایین رسیدیم
ا.ت یه طرفه لبخند زود از ماشین امد بیرون جای خوبی بود
کوک دسته ا.ت گرفت و وارد بار شدن
ویو ا.ت
واو وقعا جای خوبی بود ولی اینکه باید با اون باشم و اینجوری آزار دهنده بود
بعد کوک دسته ا.ت و گرفت رفتن به جایی کهههههه
شرطا لایک و کامنت ۱۳
#کیوت
#اکسو #استایل #ارمی #اکسوال #بلینک #استی #تنتاسیون #سناریو #فیکشن #فک #لیسا #کای #هیونجین #وانشات #تهکوک
#لایک #فالو #هوپی #جنی #رزی #جیسو #فلکیس #کوک #جونگکوک #تهیونگ
پاشد رفت اتاق لباسش یه لباس دیگه پوشید (عکسشو میزارم)رفت صورتشو شستو دوباره میکاپ کرد
ادمین میفرماید:
ب بچه ها ا.ت از دست کوک ناراحته و باهاش قهره و اینو بگم که کوک عاشقه ا.ته ولی ا.ت اصلا حسی به کوک نداره بریم ادامه فیک
کوک دم در منتظر ا.ت بود ا.ت از پله ها امد پایین و بدون حرف مستقیم داشت از کوک رد میشد و سوار ماشین شد کوک هم از کارش پشیمون بود چون میتونست ب ارومی ب ا.ت بگه و ازینکه ازش دست بلندکرده هم داشت میمرد و ناراحت بود
ا.ت رفت پشت نشست کوک سوار ماشین شد دید ا.ت پشت نشسته گفت
عشقم ا.ت بیا جلو
ا.ت داشت با گوشیش ور میرفتو بی توجه به کارش ادامه داد
کوک از ماشین امد بیرون ا.ت رو براید بغل کردو اوردش جلو کوک سوار ماشین شدو داشت رانندگی میکرد
دست ا.ت گرفت ولی ا.ت دسته کوک رو نگرفت ولی زورش نمیرسید دستشو تو دسته کوک دراره پس هیچ کاری نکرد
کوک هم ب راهش ادامه دادو رسید بار
انگار دیر کرده بودن ولی واسش مهم نبود یه جا نگه داشتو گفت عشقم بیا پایین رسیدیم
ا.ت یه طرفه لبخند زود از ماشین امد بیرون جای خوبی بود
کوک دسته ا.ت گرفت و وارد بار شدن
ویو ا.ت
واو وقعا جای خوبی بود ولی اینکه باید با اون باشم و اینجوری آزار دهنده بود
بعد کوک دسته ا.ت و گرفت رفتن به جایی کهههههه
شرطا لایک و کامنت ۱۳
#کیوت
#اکسو #استایل #ارمی #اکسوال #بلینک #استی #تنتاسیون #سناریو #فیکشن #فک #لیسا #کای #هیونجین #وانشات #تهکوک
#لایک #فالو #هوپی #جنی #رزی #جیسو #فلکیس #کوک #جونگکوک #تهیونگ
۶.۷k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.