پارت ۵
وقتی شروع به تمرین کردم خیلییی عرق کرده بودم
رفتم دست و صورتم رو شستم
واقعااا خسته بودم و نفسم بالا نمیومد
کمپانی و منیجرم اجازه ندادن که حداقل پنج دقیقه بشینم و استراحت کنم
بعد از چند دقیقه دیگه تمرین از هوش رفتم و افتادم رو زمین...
وقتی یکم هوشیاری داشتم صدای کوک رو میشنیدم که میگفت
کوک،ا.ت ا.ت (با نگرانی)
توروخدا بیدارشو
ا.ت،ک ک کوک(خستگی و هوشیاری کم)
کوک،بیدار شدی؟(یکم ذوق)
ا.ت،اوهوممم
دکتر،خانم ا.ت باید امروز رو استراحت کنند و هیچ کاری انجام ندهند
ا.ت،اما
دکتر،اگر میخوان خوب بشن(جدی و سرد)
ا.ت ویو
کمپانی امروز رو بهم مرخصی داد ولی باید تو خوابگاه میخوابیدم
وای تو خوابگاه با ۷ تا پسر؟؟؟
بس کن ا.ت این چه حرفیهههه
«فلش بک به شب»
ا.ت ویو
خوابیده بودم و خواب بدی دیده بودم که یک دفعه کوک با یه لیوان آب اومد بالا سرم
کوک،خوبی؟انگار نمیتونی بخوابی
میخوای بری دکتر؟
ا.ت،نه ممنونم
ا.ت ویو
آب رو خوردم و تشکر کردم
دیگه بعدش تونستم بخوابم
«فلش بک به فردا صبح»
ا.ت ویوووو
حالم خیلی بهتر بود و میتونستم تمرین کنم
کمپانی و منیجر،بهتری؟ میتونی تمرین کنی؟
ا.ت،آره خوبم
هیچی دیگه رفتم سر تمرین اما کوک نبود
منیجر کوک،هر کاری کردم بیدار نشد دیگه بیخیال شدیم
ا.ت،من برم بیدارش کنم؟
منیجراشون،برو
رفتم بالا سر کوک تو گوشش گفتم
ا.ت،بیدااارر شوووو(آروم و با صدای بم)
کوک یه دفعه از خواب پرید
ا.ت،اروم باش من بودم
دستشو گرفتم و از تخت بلند شد
منیجر و کمپانی،چرا انقدر خوابیدی
ا.ت،من میدونم.چون کل شب از من نگهداری میکرد و از اونجایی که شماها اصلا به ما محل هم نمیدید کوک مجبور شد به من کمک کنه
منیجر،باشه برو سر تمرین
۵ لایک برا پارت بعد
لطفا شرطا رو زود برسونید
بای✨🐥
رفتم دست و صورتم رو شستم
واقعااا خسته بودم و نفسم بالا نمیومد
کمپانی و منیجرم اجازه ندادن که حداقل پنج دقیقه بشینم و استراحت کنم
بعد از چند دقیقه دیگه تمرین از هوش رفتم و افتادم رو زمین...
وقتی یکم هوشیاری داشتم صدای کوک رو میشنیدم که میگفت
کوک،ا.ت ا.ت (با نگرانی)
توروخدا بیدارشو
ا.ت،ک ک کوک(خستگی و هوشیاری کم)
کوک،بیدار شدی؟(یکم ذوق)
ا.ت،اوهوممم
دکتر،خانم ا.ت باید امروز رو استراحت کنند و هیچ کاری انجام ندهند
ا.ت،اما
دکتر،اگر میخوان خوب بشن(جدی و سرد)
ا.ت ویو
کمپانی امروز رو بهم مرخصی داد ولی باید تو خوابگاه میخوابیدم
وای تو خوابگاه با ۷ تا پسر؟؟؟
بس کن ا.ت این چه حرفیهههه
«فلش بک به شب»
ا.ت ویو
خوابیده بودم و خواب بدی دیده بودم که یک دفعه کوک با یه لیوان آب اومد بالا سرم
کوک،خوبی؟انگار نمیتونی بخوابی
میخوای بری دکتر؟
ا.ت،نه ممنونم
ا.ت ویو
آب رو خوردم و تشکر کردم
دیگه بعدش تونستم بخوابم
«فلش بک به فردا صبح»
ا.ت ویوووو
حالم خیلی بهتر بود و میتونستم تمرین کنم
کمپانی و منیجر،بهتری؟ میتونی تمرین کنی؟
ا.ت،آره خوبم
هیچی دیگه رفتم سر تمرین اما کوک نبود
منیجر کوک،هر کاری کردم بیدار نشد دیگه بیخیال شدیم
ا.ت،من برم بیدارش کنم؟
منیجراشون،برو
رفتم بالا سر کوک تو گوشش گفتم
ا.ت،بیدااارر شوووو(آروم و با صدای بم)
کوک یه دفعه از خواب پرید
ا.ت،اروم باش من بودم
دستشو گرفتم و از تخت بلند شد
منیجر و کمپانی،چرا انقدر خوابیدی
ا.ت،من میدونم.چون کل شب از من نگهداری میکرد و از اونجایی که شماها اصلا به ما محل هم نمیدید کوک مجبور شد به من کمک کنه
منیجر،باشه برو سر تمرین
۵ لایک برا پارت بعد
لطفا شرطا رو زود برسونید
بای✨🐥
۳.۸k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.