پارت ۷
صبح که بیدار شدم دیدم کوک نیست رفتم تو حیاط (خونش حیاط داره) دنبالش بگردم دیدم نشسته رو صندلی زل زده به گل جلوش
رفتم پیشش گفتم
ا.ت، کوک چرا اینجا نشستی؟ بیا صبونه
کوک، هیچی تو فکر بودم
ا.ت، به چی فکر میکردی؟
کوک،.......
ا.ت، پس نمیخوای بگی آره؟
پس میرم تو خونه در هم میبندم
کوک، عه وایسا
ا.ت ویو
دوییدم تو خونه و در و بستم و قفل کردم
کوک وقتی میدویید خیلی کیوت بود
در میزد میگفت توروخدا در رو باز کن(خنده خنده هر هر تو غلط میکنی در رو برای کوک باز نمیکنی)
کوک، ا.ت باشه باشه میگم
قول میدمممم
ا.ت، باشه بیا تو
کوک، اول صبونه بخوریم بعد میگم
ا.ت، پس دوست داری صبونت رو تو حیاط بخوریییی؟؟؟
کوک، باشه میگمممم
داشتم به دیشب فکر میکردم که اخراج شدیم
اصلا فکر نمیکردم یه مشت بخوابونم تو صورتش
ا.ت، حقش بود بنظرم خوب کردی
کوک، میگما تو از اینکه من اینجام ناراحتی؟
ا.ت، دروغ چرا خب از وقتی تو اومدی من از تنهایی در اومدم
درواقع تو مثل یه معجزه تو زندگیم عمل کردی
چون مامان بابام تو استرالیا هستن خیلی تنها بودم
قهوه میخوری؟ آماده شده میرم میارم(عووو چه باکلاس)
کوک، کجاس بگو من میارم لیدی
ا.ت، ها؟
کوک، عه حواسم نبود
ا.ت، نه عیبی نداره میتونی لیدی صدام کنید
راستی قهوه تو کمد بریز تو آب جوش
کوک، عا اینجاس
آخخخ دستم سوخت(آرومم)
ا.ت، وای چیشد
خوبی؟
کوک، دستم میسوزه
ا.ت ویو
دستش رو پانسمان کردم و بعد ساعت ۸ شب بود که حوصلمون سر رفت
کوک، یه فیلم بزارم ببینیم؟
ا.ت، بزار
کوک، چه ژانری؟
ا.ت، نمیدونم هرچی گذاشتی
کوک، اوکی لیدی کمدی میزارم
ا.ت، خب بیا بشین خوراکی بیارم؟
کوک، من میارم(جای همه وسایل هارو ا.ت بهش گفته)
کوک ویو
خوراکی اوردم و رفتم کنار ا.ت نشستم
چون شرط ها خیلی دیررررر میرسه ۵ لایک برا پارت بعددددد
ولی اینجوری حمایت ها کم باشه دیگه کار به جایی میرسه که دیگه نمیزارم
دوستون دارم
بای✨🌙
رفتم پیشش گفتم
ا.ت، کوک چرا اینجا نشستی؟ بیا صبونه
کوک، هیچی تو فکر بودم
ا.ت، به چی فکر میکردی؟
کوک،.......
ا.ت، پس نمیخوای بگی آره؟
پس میرم تو خونه در هم میبندم
کوک، عه وایسا
ا.ت ویو
دوییدم تو خونه و در و بستم و قفل کردم
کوک وقتی میدویید خیلی کیوت بود
در میزد میگفت توروخدا در رو باز کن(خنده خنده هر هر تو غلط میکنی در رو برای کوک باز نمیکنی)
کوک، ا.ت باشه باشه میگم
قول میدمممم
ا.ت، باشه بیا تو
کوک، اول صبونه بخوریم بعد میگم
ا.ت، پس دوست داری صبونت رو تو حیاط بخوریییی؟؟؟
کوک، باشه میگمممم
داشتم به دیشب فکر میکردم که اخراج شدیم
اصلا فکر نمیکردم یه مشت بخوابونم تو صورتش
ا.ت، حقش بود بنظرم خوب کردی
کوک، میگما تو از اینکه من اینجام ناراحتی؟
ا.ت، دروغ چرا خب از وقتی تو اومدی من از تنهایی در اومدم
درواقع تو مثل یه معجزه تو زندگیم عمل کردی
چون مامان بابام تو استرالیا هستن خیلی تنها بودم
قهوه میخوری؟ آماده شده میرم میارم(عووو چه باکلاس)
کوک، کجاس بگو من میارم لیدی
ا.ت، ها؟
کوک، عه حواسم نبود
ا.ت، نه عیبی نداره میتونی لیدی صدام کنید
راستی قهوه تو کمد بریز تو آب جوش
کوک، عا اینجاس
آخخخ دستم سوخت(آرومم)
ا.ت، وای چیشد
خوبی؟
کوک، دستم میسوزه
ا.ت ویو
دستش رو پانسمان کردم و بعد ساعت ۸ شب بود که حوصلمون سر رفت
کوک، یه فیلم بزارم ببینیم؟
ا.ت، بزار
کوک، چه ژانری؟
ا.ت، نمیدونم هرچی گذاشتی
کوک، اوکی لیدی کمدی میزارم
ا.ت، خب بیا بشین خوراکی بیارم؟
کوک، من میارم(جای همه وسایل هارو ا.ت بهش گفته)
کوک ویو
خوراکی اوردم و رفتم کنار ا.ت نشستم
چون شرط ها خیلی دیررررر میرسه ۵ لایک برا پارت بعددددد
ولی اینجوری حمایت ها کم باشه دیگه کار به جایی میرسه که دیگه نمیزارم
دوستون دارم
بای✨🌙
۳.۴k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.