دلم می خواست...
دلم میخواست...
در مربع کوچکی ...
از گذشته حبس میشدم !
جایی میان آغوش مادر...
گوشهی امنی مانند بازوان محکم پدر !
خانهی عشقی که هیچ طوفانی تکانش نمیداد...
و سرسختانه فقط در حال نواختن...
آهنگ خوشبختی بود ....!
.
در مربع کوچکی ...
از گذشته حبس میشدم !
جایی میان آغوش مادر...
گوشهی امنی مانند بازوان محکم پدر !
خانهی عشقی که هیچ طوفانی تکانش نمیداد...
و سرسختانه فقط در حال نواختن...
آهنگ خوشبختی بود ....!
.
۵.۲k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲