گربه ی کوچک من★
گربهی کوچک من★
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ①
"جونگکوک"
_اههه یه روز خسته کننده دیگه...
یونیفرم کافه رو پوشیدم و رفتم سمت مشتریا تا سفارششونو ازشون بگیرم
-یه آیس آمریکانو.
_الان براتون میارمش.
_یه آیس آمریکانو
سفارش همهی مشتریها رو بردم و یونیفرمم رو درآوردم
_هیونگ،من رفتم!
خدافظ،مراقب خودت باش!
_باشه،خدافظ!
پامو گذاشتم بیرون و زارتتت پام سر خورد و با کـ-ون خوردم زمین
_شیبال...داره بارون میاددددد
-همین الان بهت گفتم مراقب خودت باش بچه!
_من بچه نیستم برو گمشو
-بسه بابا پاشو خرس گنده منتظری من بلندت کنم؟
_گوه بخورم،ایشش
بلند شدم و رفتم تو تا بارون بند بیاد
داشتم حرف میزدم که تازه فهمیدم دستم زخم شده
_اخخخخخ میسوزه
-هههه نگاه کن چه بلایی سر خودت اوردی!
_نونا بخدا من بچه نیستم!
-گمشو بیا اینجا ببینم!
_اههههههههه جان جدت بس کن
-اومااااااااااا بیا ببین بچت چیکار کرده با خودش
بزور منو برد اون پشت و دستمو ضد عفونی کرد و چسب زخم زد
_گگگگگگگگگگگگگ میسوزه
-وقتی خودتو زخم و زیلی میکنی همینه دیگه!
مامانم با کرفس زد پشت سرم و گفت:
-پاشو ببینم خرس گنده برو کاراتو بکن
_من بیکارم مادر من:/
دوباره زدم اما اندفعه محکم تر
-خب پس چرا هنوز اینجا نشستی برو کار پیدا کن
ایندفه لونا(خواهرم) زد و گفت:
-اصلا چرا هنوز سینگلی پاشو برو مخ یکی رو بزن اصلا گرا تو انقد جذاب به دنیا اومدی من باید جای تو میبودم:/
دوباره خوردم،اما ایندفه از جی-هوپ(برادرم)
⏝ ⏝ ⏝ ⏝★ ⏝ ⏝ ⏝ ⏝
من جونگکوکم.
۱۹ سالمه و توی کافه مامانم کار میکنم
یه خواهر و یه برادر بزرگ تر دارم به اسم های "لونا" و "جی-هوپ"
مادرم بعد از بدنیا اوردن من از پدرم طلاق گرفت و ازون به بعد با مامانمون زندگی کردیم
من و دوستام معروف ترین اکیپ مدرسه ایم.
البته ترسناک نه،از نوع کـ-صخلش
اسم بچه های اکیپ به ترتیب
نامجون
جین
شوگا
جیمین
تهیونگ
و من درحال حاضر از همشون بزرگترم
★𝗠𝘆 𝗹𝗶𝘁𝘁𝗹𝗲 𝗰𝗮𝘁★
پارت ①
"جونگکوک"
_اههه یه روز خسته کننده دیگه...
یونیفرم کافه رو پوشیدم و رفتم سمت مشتریا تا سفارششونو ازشون بگیرم
-یه آیس آمریکانو.
_الان براتون میارمش.
_یه آیس آمریکانو
سفارش همهی مشتریها رو بردم و یونیفرمم رو درآوردم
_هیونگ،من رفتم!
خدافظ،مراقب خودت باش!
_باشه،خدافظ!
پامو گذاشتم بیرون و زارتتت پام سر خورد و با کـ-ون خوردم زمین
_شیبال...داره بارون میاددددد
-همین الان بهت گفتم مراقب خودت باش بچه!
_من بچه نیستم برو گمشو
-بسه بابا پاشو خرس گنده منتظری من بلندت کنم؟
_گوه بخورم،ایشش
بلند شدم و رفتم تو تا بارون بند بیاد
داشتم حرف میزدم که تازه فهمیدم دستم زخم شده
_اخخخخخ میسوزه
-هههه نگاه کن چه بلایی سر خودت اوردی!
_نونا بخدا من بچه نیستم!
-گمشو بیا اینجا ببینم!
_اههههههههه جان جدت بس کن
-اومااااااااااا بیا ببین بچت چیکار کرده با خودش
بزور منو برد اون پشت و دستمو ضد عفونی کرد و چسب زخم زد
_گگگگگگگگگگگگگ میسوزه
-وقتی خودتو زخم و زیلی میکنی همینه دیگه!
مامانم با کرفس زد پشت سرم و گفت:
-پاشو ببینم خرس گنده برو کاراتو بکن
_من بیکارم مادر من:/
دوباره زدم اما اندفعه محکم تر
-خب پس چرا هنوز اینجا نشستی برو کار پیدا کن
ایندفه لونا(خواهرم) زد و گفت:
-اصلا چرا هنوز سینگلی پاشو برو مخ یکی رو بزن اصلا گرا تو انقد جذاب به دنیا اومدی من باید جای تو میبودم:/
دوباره خوردم،اما ایندفه از جی-هوپ(برادرم)
⏝ ⏝ ⏝ ⏝★ ⏝ ⏝ ⏝ ⏝
من جونگکوکم.
۱۹ سالمه و توی کافه مامانم کار میکنم
یه خواهر و یه برادر بزرگ تر دارم به اسم های "لونا" و "جی-هوپ"
مادرم بعد از بدنیا اوردن من از پدرم طلاق گرفت و ازون به بعد با مامانمون زندگی کردیم
من و دوستام معروف ترین اکیپ مدرسه ایم.
البته ترسناک نه،از نوع کـ-صخلش
اسم بچه های اکیپ به ترتیب
نامجون
جین
شوگا
جیمین
تهیونگ
و من درحال حاضر از همشون بزرگترم
۶.۰k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.