دلهره
# دلهره
part 79
وقتی رسیدیم اروم دست نوئل رو گرفتم
_ نگران نباش نوئل همه چی زود درست میشه افکار منفی رو بزار کنار باشه
خودمون دوتا یه جوری حلش میکنیم اصلا قبل از اینکه بریم پیش مامانت میریم اداره ی پلیس تا به این ماجرا رسیدگی کنن باشه
نوئل لبخندی زد
_ درست میگی بیا فعلا بریم یه کاریش میکنیم تا اون موقع
از ماشین خارج شدیم
وارد خونه شدیم نوئل روی مبل نشست تا من لباسم رو عوض کنم
بعد از عوض کردن لباسام با یه پیراهن و شلوار پایین رفتم نوئل هنوز اشفته به نظر میومد هر چند که زیاد نشون نمیداد
با لبخندی به سمتش رفتم
_ هی گرسنت نیست
_ نه
_ که اینطور
رفتم کنارش نشستم و به خودم نزدیکش کردم
_ هی برو کنار
_ چرا دوست نداری پیشت باشم
_ چرا ولی ...
بیشتر به خودم نزدیکش کردم که صداش بیرون اومد
_ هی دارم خفه میشم برو کنار
یکم ازش فاصله گرفتم
_ اگه حالت تو خونه گرفته میخوای بریم بیرون تو شهر دور بزنیم
_ نمیدونم تهیونگ فقط میدونم حالم خوب نیست بیخود یه احساس بدی تو وجودمه
از یه طرفم نگران مادرمه نکنه براش اتفاق بدی بیوفته واز همه بدتر نمیدونم این کار کی بوده
نوئل رو اروم توی بغلم کشیدم و سرشو به سینم فشوردم
_ بهت حق میدم منم جات بودم همچین حسی داشتم ولی سعی کن زیاد بهش فکر نکنی اینجوری حالت هی بدتر و بدتر نیشه سعی کن به چیز های دیگه فکر کنی خودتو با چیز های دیگه سر گرم کنی
_ سعی میکنم ولی نمیشه از پسش برنمیام
_ میخوای یه فیلم ببینیم تا اون موقع شاید حالت یکم بهتر شد
از من خودش رو جدا کرد و سرش رو تکون داد
_ اره موافقم
_ پس همینجا بشبن و یه فیلم رو انتخاب کن تا من برم مخلفات بیارم تا با فیلم بخوریم
_ باشه
به سمت کابینت اشپزخونه رفتم و چندتا چیز برداشتم و توی ظرف ریختم و به سمت سالن رفتم نوئل روی کاناپه نشسته بود و معلوم بود تازه فیلم مورد نظرش رو پیدا کرده
رفتم کنارش و روی کاناپه نشستم
بعد از انتخاب فیلم کنترل رو روی میز گذاشت و اومد کنارم و خودشو توی بغلم جا داد
_ دینجوری فیلم بیشتر خوشمیگذره
یکی از ظرف ه رو برداشت و مشغول تماشای تلوزیون شد
حین فیلم بعضی وقتا موهاشو به بازی میگرفتم یا اینکه بوسه های ریزی روی موهاش میزاشتم
ویو نوئل
با هر شیطنتش هنگام فیلم لبخندی روی لبام مینشست فیلم کمدی بود و باعث شده بود حالم خیلی بهتر شه و افکار منفی از ذهنم در شن
بعد از تموم شدن فیلم به سمت تهیونگ برگشتم
part 79
وقتی رسیدیم اروم دست نوئل رو گرفتم
_ نگران نباش نوئل همه چی زود درست میشه افکار منفی رو بزار کنار باشه
خودمون دوتا یه جوری حلش میکنیم اصلا قبل از اینکه بریم پیش مامانت میریم اداره ی پلیس تا به این ماجرا رسیدگی کنن باشه
نوئل لبخندی زد
_ درست میگی بیا فعلا بریم یه کاریش میکنیم تا اون موقع
از ماشین خارج شدیم
وارد خونه شدیم نوئل روی مبل نشست تا من لباسم رو عوض کنم
بعد از عوض کردن لباسام با یه پیراهن و شلوار پایین رفتم نوئل هنوز اشفته به نظر میومد هر چند که زیاد نشون نمیداد
با لبخندی به سمتش رفتم
_ هی گرسنت نیست
_ نه
_ که اینطور
رفتم کنارش نشستم و به خودم نزدیکش کردم
_ هی برو کنار
_ چرا دوست نداری پیشت باشم
_ چرا ولی ...
بیشتر به خودم نزدیکش کردم که صداش بیرون اومد
_ هی دارم خفه میشم برو کنار
یکم ازش فاصله گرفتم
_ اگه حالت تو خونه گرفته میخوای بریم بیرون تو شهر دور بزنیم
_ نمیدونم تهیونگ فقط میدونم حالم خوب نیست بیخود یه احساس بدی تو وجودمه
از یه طرفم نگران مادرمه نکنه براش اتفاق بدی بیوفته واز همه بدتر نمیدونم این کار کی بوده
نوئل رو اروم توی بغلم کشیدم و سرشو به سینم فشوردم
_ بهت حق میدم منم جات بودم همچین حسی داشتم ولی سعی کن زیاد بهش فکر نکنی اینجوری حالت هی بدتر و بدتر نیشه سعی کن به چیز های دیگه فکر کنی خودتو با چیز های دیگه سر گرم کنی
_ سعی میکنم ولی نمیشه از پسش برنمیام
_ میخوای یه فیلم ببینیم تا اون موقع شاید حالت یکم بهتر شد
از من خودش رو جدا کرد و سرش رو تکون داد
_ اره موافقم
_ پس همینجا بشبن و یه فیلم رو انتخاب کن تا من برم مخلفات بیارم تا با فیلم بخوریم
_ باشه
به سمت کابینت اشپزخونه رفتم و چندتا چیز برداشتم و توی ظرف ریختم و به سمت سالن رفتم نوئل روی کاناپه نشسته بود و معلوم بود تازه فیلم مورد نظرش رو پیدا کرده
رفتم کنارش و روی کاناپه نشستم
بعد از انتخاب فیلم کنترل رو روی میز گذاشت و اومد کنارم و خودشو توی بغلم جا داد
_ دینجوری فیلم بیشتر خوشمیگذره
یکی از ظرف ه رو برداشت و مشغول تماشای تلوزیون شد
حین فیلم بعضی وقتا موهاشو به بازی میگرفتم یا اینکه بوسه های ریزی روی موهاش میزاشتم
ویو نوئل
با هر شیطنتش هنگام فیلم لبخندی روی لبام مینشست فیلم کمدی بود و باعث شده بود حالم خیلی بهتر شه و افکار منفی از ذهنم در شن
بعد از تموم شدن فیلم به سمت تهیونگ برگشتم
۴.۲k
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.