وقتی عضو هشتمی پارت ۱۰
جونگ کوک : خیلی خوشحالم که حال ا.ت خوبه خیلی تلاش کردم تا بتونه حالش خوب باشه
الان ۴ ماه از اون اتفاق گذشته و ا.ت حالش خیلی خوبه و منم هر روز دارم بیشتر عاشقش میشم ولی نمیدونم چطوری اینو بهش ابراز کنم .
راستش میتونم برم و از آرمیا کمک بگیرم پس یه لایو میزارم
جونگ کوک : سلام آرمیای عزیز این چند روز عاشق یه نفر شدم و میخوام بهش ابراز کنم میشه کمکم کنید؟
🗣 : میتونی براش گل بگیری
🗣 : میتونی تو بستنی حلقه بزاری
🗣 : ببرش پارکی که دوست داره و بهش ابراز علاقه کن
جونگ کوک : ممنونم آرمیای عزیز ولی فکر نکنم اینا جواب بده
خلاصه آرمیا کلی راه پیشنهاد کردن ولی از نظر جونگ کوک هیچ کدوم جالب نبود
جونگ کوک تصمیم گرفت با ا.ت به مسافرت بره و اونجا بهش ابراز علاقه کنه
ولی نمی دونست ا.ت از چه جاهایی خوشش میاد
جونگ کوک : ا.ت یه سوال اگه قرار باشه به یه مکان بری توی کره که تاحالا ندیدی کجا میری؟
ا.ت : چطور ؟
جونگ کوک : همینطوری
ا.ت : خب خیلی دوست دارم جزیره ی جوجو رو ببینم
جونگ کوک : آهان
ا.ت : خب من خستم فردام تو کمپانی خیلی کار دارم میشه برم بخوابم ؟
جونگ کوک : اوو البته برو
ا.ت : پس شب بخیر
جونگ کوک : شب توعم بخیر
باید تا ا.ت خوابه برم تو اتاق و کار و راه بندازم
رفتم یکم تو لب تاپ سرچ کردم بهترین هتل پنج ستاره کنار دریا و جاهای دیدنی رو دیدم و بهترینشو رزو کردم بعد خودمم خوابیدم
فلش بک به صبح
ا.ت : صبح پاشدم دیدم جونگ کوک هنوز خوابه خوب امروز کاری تو کمپانی نداره
پس برا خودمو جونگ کوک صبحونه درست کردم و چیدم بعد خوردم و رفتم کمپانی
از زبان جونگ کوک
صبح پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم
اومدم بیرون دیدم ا.ت نیست حتما رفته کمپانی رفتم روی میز دیدم صبحونه امدس وایی قربونش برم من (اووق) نشستم صبحونه رو خوردم و رفتم دوباره گشتم برای مسافرت
ولی وقتی اومد با چیزی گفت شکه شدم
اون گفت........
تا پارت بعد بمونید تو خماری 😂
لایک : ۲۰
کامنت : ۳۰
الان ۴ ماه از اون اتفاق گذشته و ا.ت حالش خیلی خوبه و منم هر روز دارم بیشتر عاشقش میشم ولی نمیدونم چطوری اینو بهش ابراز کنم .
راستش میتونم برم و از آرمیا کمک بگیرم پس یه لایو میزارم
جونگ کوک : سلام آرمیای عزیز این چند روز عاشق یه نفر شدم و میخوام بهش ابراز کنم میشه کمکم کنید؟
🗣 : میتونی براش گل بگیری
🗣 : میتونی تو بستنی حلقه بزاری
🗣 : ببرش پارکی که دوست داره و بهش ابراز علاقه کن
جونگ کوک : ممنونم آرمیای عزیز ولی فکر نکنم اینا جواب بده
خلاصه آرمیا کلی راه پیشنهاد کردن ولی از نظر جونگ کوک هیچ کدوم جالب نبود
جونگ کوک تصمیم گرفت با ا.ت به مسافرت بره و اونجا بهش ابراز علاقه کنه
ولی نمی دونست ا.ت از چه جاهایی خوشش میاد
جونگ کوک : ا.ت یه سوال اگه قرار باشه به یه مکان بری توی کره که تاحالا ندیدی کجا میری؟
ا.ت : چطور ؟
جونگ کوک : همینطوری
ا.ت : خب خیلی دوست دارم جزیره ی جوجو رو ببینم
جونگ کوک : آهان
ا.ت : خب من خستم فردام تو کمپانی خیلی کار دارم میشه برم بخوابم ؟
جونگ کوک : اوو البته برو
ا.ت : پس شب بخیر
جونگ کوک : شب توعم بخیر
باید تا ا.ت خوابه برم تو اتاق و کار و راه بندازم
رفتم یکم تو لب تاپ سرچ کردم بهترین هتل پنج ستاره کنار دریا و جاهای دیدنی رو دیدم و بهترینشو رزو کردم بعد خودمم خوابیدم
فلش بک به صبح
ا.ت : صبح پاشدم دیدم جونگ کوک هنوز خوابه خوب امروز کاری تو کمپانی نداره
پس برا خودمو جونگ کوک صبحونه درست کردم و چیدم بعد خوردم و رفتم کمپانی
از زبان جونگ کوک
صبح پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم
اومدم بیرون دیدم ا.ت نیست حتما رفته کمپانی رفتم روی میز دیدم صبحونه امدس وایی قربونش برم من (اووق) نشستم صبحونه رو خوردم و رفتم دوباره گشتم برای مسافرت
ولی وقتی اومد با چیزی گفت شکه شدم
اون گفت........
تا پارت بعد بمونید تو خماری 😂
لایک : ۲۰
کامنت : ۳۰
۸.۱k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.