𝓟𝓪𝓻𝓽 ²⁸
𝓟𝓪𝓻𝓽 ²⁸
ات ویو:۳ماه بعد
صبح از خواب پاشدم دیدم کوک بغلم خوابیده خیلی خیلی کیوت خوابیده بود منم موهام پف کرده بود و زیر چشام باد کرده بود از تخت دل کندم و دمپایی خر گوشیمو پوشیدم و رفتم یه حموم ¹⁰مینی گرفتم اومدم بیرون و لباس پوشیدم موهامو خشک کردم و یه شونه زدم وقتی رفتم پایین همه بودن و من رفتم پیش اجوما
+اجوما جونم.... اجوما
©جانم دخترم چی میخوای
+یه دونه کیک شکلاتی با شیر قهوه بهم میدی؟
©الان میدم بهت قشنگم
+مرسی اجوما جونم
اجوما برام خوراکی اورد خوردم دیدم اجوما رفت بیرون تو هال نشست و یه دستی دور کمرم حلقه شد یه لحضه ریدم به خودم
+وییی..... کوکککک
_جانم بیب(اروم و بم)
+ترسیدمممم
_(خنده)
وقتی خوراکی رو خوردم داشتم میرفتم رو مبل بشینم که یهو یه درد وحشتناکی سراغم اومد فهمید وقت اومدن بچس
+جیغ..... کوککککكک....... جیغ.... هق... هق(گریه و داد)
_اتتت چیشد (نگران)
*ات چیشد دختر
همه اومدن دورم
+کوکک وقتش(داد)
_وقت چی؟ (نگران)
زدم پس کلش
+احمق وقت بدنیا اومد..... جیغغغغغغ .... کوککککكک بدو(داد)
_وایییی بدو تهیونگ بدو برو ماشینو روشن کنننن بدووو
*باشه باشه زود بیارش
کوک ویو:
خیلی نگران بودم از یه طرفم استرس با اضطراب داشتم زود با بقیه ات رو بردیم جلو در و سوارش کردیم اونا رفتن و منم سوار ماشین شدم راه افتادم سمت بیمارستان بعد¹⁰مین رسیدم و سریع رفتم تو دیدم اتو دارن میبرن اتاق عمل دیدم هی صدام میزنه
+کوککک..... کوکی بیا پیشممم(گریه)
بدو بدو رفتم پیشش و دستشو گرفتم منم گریم گرفت گذاشتم بریزن
_اتم... چیزی نیست قشنگم چیزی نیست دورت بگردم اگه یکم تحمل کنی بچمون بدنیا میاد یکم بخوابی بچمون بدنیا میاد قربون شکلت شم باشه چیزی نیست(گریه به همراه لبخند)
+کوک من میترسم بمیرم بچمو نبینم قل میدی بمونی پیشم اینجا تا تهش قل بده اگه نبودم مراقب بچمون باش باشه (گریه)
_این چه حرفیه میزنی اتم چیزیت نمیشه قشنگم زبونم لال نمیمیری قشنگم صحیح و سالم میای بیرون از اتاق عمل قشنگم(لبخند به همراه گریه)
+باشه(صدای گرفته)
که اتمو بردن از پیشم.......
ات ویو:۳ماه بعد
صبح از خواب پاشدم دیدم کوک بغلم خوابیده خیلی خیلی کیوت خوابیده بود منم موهام پف کرده بود و زیر چشام باد کرده بود از تخت دل کندم و دمپایی خر گوشیمو پوشیدم و رفتم یه حموم ¹⁰مینی گرفتم اومدم بیرون و لباس پوشیدم موهامو خشک کردم و یه شونه زدم وقتی رفتم پایین همه بودن و من رفتم پیش اجوما
+اجوما جونم.... اجوما
©جانم دخترم چی میخوای
+یه دونه کیک شکلاتی با شیر قهوه بهم میدی؟
©الان میدم بهت قشنگم
+مرسی اجوما جونم
اجوما برام خوراکی اورد خوردم دیدم اجوما رفت بیرون تو هال نشست و یه دستی دور کمرم حلقه شد یه لحضه ریدم به خودم
+وییی..... کوکککک
_جانم بیب(اروم و بم)
+ترسیدمممم
_(خنده)
وقتی خوراکی رو خوردم داشتم میرفتم رو مبل بشینم که یهو یه درد وحشتناکی سراغم اومد فهمید وقت اومدن بچس
+جیغ..... کوککککكک....... جیغ.... هق... هق(گریه و داد)
_اتتت چیشد (نگران)
*ات چیشد دختر
همه اومدن دورم
+کوکک وقتش(داد)
_وقت چی؟ (نگران)
زدم پس کلش
+احمق وقت بدنیا اومد..... جیغغغغغغ .... کوککککكک بدو(داد)
_وایییی بدو تهیونگ بدو برو ماشینو روشن کنننن بدووو
*باشه باشه زود بیارش
کوک ویو:
خیلی نگران بودم از یه طرفم استرس با اضطراب داشتم زود با بقیه ات رو بردیم جلو در و سوارش کردیم اونا رفتن و منم سوار ماشین شدم راه افتادم سمت بیمارستان بعد¹⁰مین رسیدم و سریع رفتم تو دیدم اتو دارن میبرن اتاق عمل دیدم هی صدام میزنه
+کوککک..... کوکی بیا پیشممم(گریه)
بدو بدو رفتم پیشش و دستشو گرفتم منم گریم گرفت گذاشتم بریزن
_اتم... چیزی نیست قشنگم چیزی نیست دورت بگردم اگه یکم تحمل کنی بچمون بدنیا میاد یکم بخوابی بچمون بدنیا میاد قربون شکلت شم باشه چیزی نیست(گریه به همراه لبخند)
+کوک من میترسم بمیرم بچمو نبینم قل میدی بمونی پیشم اینجا تا تهش قل بده اگه نبودم مراقب بچمون باش باشه (گریه)
_این چه حرفیه میزنی اتم چیزیت نمیشه قشنگم زبونم لال نمیمیری قشنگم صحیح و سالم میای بیرون از اتاق عمل قشنگم(لبخند به همراه گریه)
+باشه(صدای گرفته)
که اتمو بردن از پیشم.......
۷.۳k
۰۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.