Part⁸
Part⁸
دستمو گرفت و از پله ها بردم پایین و سره میز غذا بردم...روی پاش نشوندم و ازون طرف جونگکوک داشت با اخم نگاهم میکرد...جیمین داشت بهم غذا میداد
+نمیخواد خودت بهم بدی
_حرف نزن و بخور
غذاشو میخورد که جونگکوک اومد سره میز نشست و داشت غذاشو میخورد که یهو بهم چپ چپ نگاه کرد.منم غذامو تند تند خودم خوردم و رفتم توی اتاق
ویو جیمین
سریع غذاشو خورد و رفت..
×زخم روی اتو تو کردی؟
_آره
×دیوونه ای؟
_آره
×....بیچاره ات...
_دوست داشتم کردم مشکلیه؟؟؟(داد)
×نه نه مهم نیست...
_دفعه بعد ازین چرتو پرتا نگو
×اوکی
رو ۲۱۰ کنید @arnika-thv
دستمو گرفت و از پله ها بردم پایین و سره میز غذا بردم...روی پاش نشوندم و ازون طرف جونگکوک داشت با اخم نگاهم میکرد...جیمین داشت بهم غذا میداد
+نمیخواد خودت بهم بدی
_حرف نزن و بخور
غذاشو میخورد که جونگکوک اومد سره میز نشست و داشت غذاشو میخورد که یهو بهم چپ چپ نگاه کرد.منم غذامو تند تند خودم خوردم و رفتم توی اتاق
ویو جیمین
سریع غذاشو خورد و رفت..
×زخم روی اتو تو کردی؟
_آره
×دیوونه ای؟
_آره
×....بیچاره ات...
_دوست داشتم کردم مشکلیه؟؟؟(داد)
×نه نه مهم نیست...
_دفعه بعد ازین چرتو پرتا نگو
×اوکی
رو ۲۱۰ کنید @arnika-thv
۵.۳k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.