وقتی عضو هشتمی پارت ۲۵
پارت ۲۵
ویو جونگ کوک
دیدم ا.ت خوابش برده رسیده بودیم هتل ولی دلم نیومد بیدارش کنم پس براید بغلش کردم و بردمش تو اتاق خودم و روی تخت خوابوندمش و رفتم اتاقش لباساشو جمع کردم و اوردم اتاقم و کارت اتاقشو تحویل دادم و اومدم اتاق خودم لباسای خودمم جمع کردم و یکم خوراکی برا تو رامون سفارش دادم رسید و بسته بندی کردم و خودم پیش ا.ت خوابیدم
فلش بک به صبح
ویو ا.ت
صبح از خواب پاشدم و با صورت بی نقص جونگ کوک مواجه شدم من چرا همش تو اتاق اینم پاشم در و باز کردم رفتم تو اتاق خودم که دیدم درش قفله کارت پیشم نبود رفتم کارتو بگیرم گفتند اینجا به اسم آقای فیلیکس هست یعنی چی این اتاق من بوده رفتم دوباره تو اتاق جونگ کوک
جونگ کوک : صبح بخیر
ا.ت : نمیزارن برم تو اتاقم
جونگ کوک : چون اتاقتو دیروز من تحویل دادم
ا.ت : چیکار کردی
جونگ کوک : امروز قراره بریم سئول دیشب تو ماشین خوابت برد اومدم وسایلتو از تو اتاق جمع کردم و آوردم اینجا مال خودمم جمع کردم و براتو راه یکم خوراکی گرفتم و با شکلاتات بسته بندی کردم که تو راه گشنمون شد داشته باشیم الانم لباساتو عوض کن تا بریم پایین اعضا منتظرن
ا.ت : ......
جونگ کوک : چرا هنگ کردی
ا.ت : دوست پسری مثل تو واقعا نیاز داشتم
جونگ کوک : ( خنده ) خب برو لباستو عوض کن منم میرم پایین اعضا اومدن بریم باهم صبحونه بخوریم
ا.ت : هوممم باش
ویو ا.ت
لباسمو پوشیدم و رفتم پایین همه رو میز صبحونه بودند رفتم کنار جونگ کوک نشستم صبحونه رو خوردیم و سوار ماشین شدیم جونگ کوکم کلید اتاقو تحویل داد و اومد سوار شد منم بلوتوث رو روشن کردم و آهنگ3Dرو پلی کردم که یهو یادم اومد این آهنگ مال جونگ کوکه فاتحم خوندس یه نگاه بش کردم که دیم داره نگام میکنه
ا.ت : چیزه من..
جونگ کوک : خب چرا آهنگو میزاری انقدر دوستش داری بزار خودم بخونمش
ا.ت : یاااااا اصلا نمیخوام
ویو جونگ کوک
دیدم ا.ت خوابش برده رسیده بودیم هتل ولی دلم نیومد بیدارش کنم پس براید بغلش کردم و بردمش تو اتاق خودم و روی تخت خوابوندمش و رفتم اتاقش لباساشو جمع کردم و اوردم اتاقم و کارت اتاقشو تحویل دادم و اومدم اتاق خودم لباسای خودمم جمع کردم و یکم خوراکی برا تو رامون سفارش دادم رسید و بسته بندی کردم و خودم پیش ا.ت خوابیدم
فلش بک به صبح
ویو ا.ت
صبح از خواب پاشدم و با صورت بی نقص جونگ کوک مواجه شدم من چرا همش تو اتاق اینم پاشم در و باز کردم رفتم تو اتاق خودم که دیدم درش قفله کارت پیشم نبود رفتم کارتو بگیرم گفتند اینجا به اسم آقای فیلیکس هست یعنی چی این اتاق من بوده رفتم دوباره تو اتاق جونگ کوک
جونگ کوک : صبح بخیر
ا.ت : نمیزارن برم تو اتاقم
جونگ کوک : چون اتاقتو دیروز من تحویل دادم
ا.ت : چیکار کردی
جونگ کوک : امروز قراره بریم سئول دیشب تو ماشین خوابت برد اومدم وسایلتو از تو اتاق جمع کردم و آوردم اینجا مال خودمم جمع کردم و براتو راه یکم خوراکی گرفتم و با شکلاتات بسته بندی کردم که تو راه گشنمون شد داشته باشیم الانم لباساتو عوض کن تا بریم پایین اعضا منتظرن
ا.ت : ......
جونگ کوک : چرا هنگ کردی
ا.ت : دوست پسری مثل تو واقعا نیاز داشتم
جونگ کوک : ( خنده ) خب برو لباستو عوض کن منم میرم پایین اعضا اومدن بریم باهم صبحونه بخوریم
ا.ت : هوممم باش
ویو ا.ت
لباسمو پوشیدم و رفتم پایین همه رو میز صبحونه بودند رفتم کنار جونگ کوک نشستم صبحونه رو خوردیم و سوار ماشین شدیم جونگ کوکم کلید اتاقو تحویل داد و اومد سوار شد منم بلوتوث رو روشن کردم و آهنگ3Dرو پلی کردم که یهو یادم اومد این آهنگ مال جونگ کوکه فاتحم خوندس یه نگاه بش کردم که دیم داره نگام میکنه
ا.ت : چیزه من..
جونگ کوک : خب چرا آهنگو میزاری انقدر دوستش داری بزار خودم بخونمش
ا.ت : یاااااا اصلا نمیخوام
۵.۱k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.