من واقعا تفسیری برای حس هایم ندارم (گمراه و سر گردان)

من واقعا تفسیری برای حس هایم ندارم (گمراه و سر گردان)
تنها کلماتی هستن که اون ها رو توصیف می‌کنند
این احساس ها ناشی از هیچ چیزی نیست آن ها پوچی متلقی که درون هسته درونت ریشه کردن
و تو با تمام امید آرزو ها و.. که بهت داده میشه چه قولش چه خودش رو داری ولی باز کافی نیست دنبال چیزی هستی که معنای شکوفا را ببخشد ولی اون چی ؟..
ما تمام مدت داشتیم با رویا ها پورش میکردیم و آیا مال شما کامل شد است ؟
اگر اره ؟ تبریگ می‌گویم و اگر هنوز گمراه پوچ نگری .. بله من نیز درکت خواهم کرد
برای من شاید این افکار پوچ و بی استفاده فقد به دليل استرسی که برای شروع مدرسه دارم است بله این اولین شنبه من بعد از عید هست ک من باز میترسم ...‌ بله ترس .. ناشی از همه چیز از اینکه اشتباه کنم .شکست بخرم . و باز افرادی مانند سرباز های نظامی شروع به بازی با عصاب ضعف من کنند و من نیز مانند هر سال و اول آن باز قلقلی به پا خواهم کرد ..
پس جواب چیست ؟ درسته ...سازشی مسخره است که انسان در هر جای محکمش است پس شما دوست عزیز میدام در چشمانت سدی از اشک را به خوبی پنهان کردی در قلبت تودی غم و اندوه و در افکار جنگی به پایان به راه است ولی
تو قصه که به دوش میکی متضاد خوشحالی نیست جوز از اون است .‌‌.... قول می‌دهم باز بر شما خورشیدی خواهد تابید
من همیشه می‌گویم که نمی‌توانم کسی را درک کنم حتا اگر جایش باشم باز طرز تفکر من با او متفاوت است پس باز به هیچ نتیجه نخواهیم رسید ولی آرزو دارم خودتون یک روزی متوجه همه چیز های که میخواستین بشید و ..‌ تمام