یخ فروش جهنم 🔥
#یخ_فروش_جهنم 🔥
رمان خانه ارواح
پارت شانزدهم
چشمامو باز کردم پا شدم دور ورمو نگاه کردم اکتای نبود
از راه پله ها رفتم پایین
آلیس:آخه این کجا رفته
رومو برگردوندم اها دیدمش
رفتم نزدیکش
آلیس:وای این چرا انقدر خوشگله
دستمو گذاشتم روی گونش
یهو دستمو گرفت کشیدم افتادم روش
آلیس:وای ترسیدم چته
اکتای:داری چیکار میکنی
آلیس:م.م.من داشتم مگس رو کیش میکردم
اکتای:مگس؟واقعا با نظرت اینجا مگس داره
آلیس: آره داره
اکتای اخم کرد دستمو فشار داد
آلیس:اکتای چیکار میکنی دستم درد گرفت ول کن
باشه داشتم نگات میکردم خوبه ول کن
اکتای دستمو ول کرد
با اخم از پیشم رفت..
رمان خانه ارواح
پارت شانزدهم
چشمامو باز کردم پا شدم دور ورمو نگاه کردم اکتای نبود
از راه پله ها رفتم پایین
آلیس:آخه این کجا رفته
رومو برگردوندم اها دیدمش
رفتم نزدیکش
آلیس:وای این چرا انقدر خوشگله
دستمو گذاشتم روی گونش
یهو دستمو گرفت کشیدم افتادم روش
آلیس:وای ترسیدم چته
اکتای:داری چیکار میکنی
آلیس:م.م.من داشتم مگس رو کیش میکردم
اکتای:مگس؟واقعا با نظرت اینجا مگس داره
آلیس: آره داره
اکتای اخم کرد دستمو فشار داد
آلیس:اکتای چیکار میکنی دستم درد گرفت ول کن
باشه داشتم نگات میکردم خوبه ول کن
اکتای دستمو ول کرد
با اخم از پیشم رفت..
۳.۴k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.