برده عمارت پارت ۱۴
پارت ۱۴
ا.ت ویو:
میخواستم برم که اجازه نداد بعدش یه دفعه ای منو بوسید هی میزدم به سینش اما ول نمیکرد بعدش منم همراهیش کردم اما یه حس خاصی داشت من نباید عاشق اون میشدم اما شدم همینجور داشتیم با هم بحث میکردیم که یه دفعه براید بغلم کرد و گذاشتم روی تخت و شروع کرد به بوسیدنم و بعدشم .... (منتظر چی بودین هاااا بی ادبا تسبیح من کو)
صبح با درد بدی از خواب پاشدم دیدم که توی بغل جونگ کوکم یکم بهش نگاه کردم و بعدشم با موهاش بازی کردم واقعا خیلی جذاب بود همینجور که با موهاش بازی میکردم و نازن میکردم چشاشو باز کرد توی اون خالت خیلی کیوت شده بود
کی بیدار شدی (خوابالو)
_همین یکم پیش
یه دفعه به خودم اومدم و دیدم که لختم خجالت کشیدم برای همین پتو رو روی سرم کشیدم انگار اونم متوجه شده بود
+چرا رفتی زیر پتو
_خجالت میکشم
+ از چی
_از تو
+لازم نیست من که دیشب همچیتو دیدم
_یااااا
خودشو کشید بالا
_خیلی بیشعوری
+میدونم
_که میدونی
دستشو گاز گرفت
+اخخخخخ چته وحشی
_وحشی عمته
+هاااا باورم نمیشه یه دختر انقدر وحشی باشه
_منم باورم نمیشه یه پسر انقدر بیشعور باشه
+دیگه حرفی ندارم
_برو بیرون میخوام لباسمو عوض کنم
+یکم دیگه بخوابم بعدش میرم
_خیلی خوابالویی پاشو ببینم
+تروخداااا خستم
_(لبشو بوس کرد) حالا برو دیگه
+خب یکم طولانیش میکردی
_همینم زیادی بود برو دیگه وگرنه با لگد میندازمت بیرون هاااا
+خیلی خب باشه ولی وایسا منم لباسمو عوض کنم بعدش میرم
_باشهه
بعد از اینکه کوک لباسش و عوض کردو رفت منم رفتم دوش گرفتم و بعدشم موهامو خشک کردم و لباسامو پوشیدم بعدشم رفتم پایین دیدم کوک داره صبحونه درست میکنه برای همین رفتم از پشت بغلش کردم
_چی داری درست میکنی
+کیمچی دوست داری؟
_اوم بقیه کجان
+فرستادمشون برن
روشو برگردوند سمتم
+امروز فقط منم و تو
_(لبخند)
که یه دفعه کوک بغلم کردم بعدشم بلندم کرد و گذاشت روی اپن پیش خودش نسبت به کوک قدم کوتاه بود و فاصله قدیمون یکم زیاد بود
بعدش که صحبونرو درست کرد میزو چیدم بعدشم نشستیم و صبحونمون و خوردیم.
همینجور داشتیم خوش میگذروندیم که....
شرایط پارت بعد:
like:³⁵
comment:⁴⁵
فالوورا هم به ۳۶۰ برسن.
بچه ها از این به بعد اینجوریه که اگه شرطا تا یه هفته نرسیدن مثلا برای یکماه پارت های جدید اون فیک و نمیزارم.
ا.ت ویو:
میخواستم برم که اجازه نداد بعدش یه دفعه ای منو بوسید هی میزدم به سینش اما ول نمیکرد بعدش منم همراهیش کردم اما یه حس خاصی داشت من نباید عاشق اون میشدم اما شدم همینجور داشتیم با هم بحث میکردیم که یه دفعه براید بغلم کرد و گذاشتم روی تخت و شروع کرد به بوسیدنم و بعدشم .... (منتظر چی بودین هاااا بی ادبا تسبیح من کو)
صبح با درد بدی از خواب پاشدم دیدم که توی بغل جونگ کوکم یکم بهش نگاه کردم و بعدشم با موهاش بازی کردم واقعا خیلی جذاب بود همینجور که با موهاش بازی میکردم و نازن میکردم چشاشو باز کرد توی اون خالت خیلی کیوت شده بود
کی بیدار شدی (خوابالو)
_همین یکم پیش
یه دفعه به خودم اومدم و دیدم که لختم خجالت کشیدم برای همین پتو رو روی سرم کشیدم انگار اونم متوجه شده بود
+چرا رفتی زیر پتو
_خجالت میکشم
+ از چی
_از تو
+لازم نیست من که دیشب همچیتو دیدم
_یااااا
خودشو کشید بالا
_خیلی بیشعوری
+میدونم
_که میدونی
دستشو گاز گرفت
+اخخخخخ چته وحشی
_وحشی عمته
+هاااا باورم نمیشه یه دختر انقدر وحشی باشه
_منم باورم نمیشه یه پسر انقدر بیشعور باشه
+دیگه حرفی ندارم
_برو بیرون میخوام لباسمو عوض کنم
+یکم دیگه بخوابم بعدش میرم
_خیلی خوابالویی پاشو ببینم
+تروخداااا خستم
_(لبشو بوس کرد) حالا برو دیگه
+خب یکم طولانیش میکردی
_همینم زیادی بود برو دیگه وگرنه با لگد میندازمت بیرون هاااا
+خیلی خب باشه ولی وایسا منم لباسمو عوض کنم بعدش میرم
_باشهه
بعد از اینکه کوک لباسش و عوض کردو رفت منم رفتم دوش گرفتم و بعدشم موهامو خشک کردم و لباسامو پوشیدم بعدشم رفتم پایین دیدم کوک داره صبحونه درست میکنه برای همین رفتم از پشت بغلش کردم
_چی داری درست میکنی
+کیمچی دوست داری؟
_اوم بقیه کجان
+فرستادمشون برن
روشو برگردوند سمتم
+امروز فقط منم و تو
_(لبخند)
که یه دفعه کوک بغلم کردم بعدشم بلندم کرد و گذاشت روی اپن پیش خودش نسبت به کوک قدم کوتاه بود و فاصله قدیمون یکم زیاد بود
بعدش که صحبونرو درست کرد میزو چیدم بعدشم نشستیم و صبحونمون و خوردیم.
همینجور داشتیم خوش میگذروندیم که....
شرایط پارت بعد:
like:³⁵
comment:⁴⁵
فالوورا هم به ۳۶۰ برسن.
بچه ها از این به بعد اینجوریه که اگه شرطا تا یه هفته نرسیدن مثلا برای یکماه پارت های جدید اون فیک و نمیزارم.
۸.۰k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.