p:۱۹ بلکتن
ایو: مرض رو آب بخندی مرتیکه بیشعور(خدا نکنه)
هوسوک: الان قهری
یونگی: دیگه پیش میاد
جیسو: ببخش دیگه
جین که انگار نرم شده گفت
جین: این دفعه به خاطر جیسو میبخشم ولی دفعه بعد دنگی بزارین حساب کنین، ولی جدا از اون چرا انقدر میخورین نترکیدین بابا رستوران قشنگ جارو زدین
کوک: هیونگ به خاطر اینکه پول ندی نگو از گشنگی بمیرین
میچا: خسیس
نامجون: خوب خوب خوب دعوا نکنین صلح خوبه
تا خونه هیچی نگفتیم کوک داشت فیلم دانلود میکرد
کوک: خوب لیست بدین
لیسا: تهیونگ اوپا جاتو با من عوض کن
تهیونگ از خدا خواسته بلند شد اومد سمتم، منم بلند شدم، اون نشست جای من کنار جنی منم رفتم پشت نشستم جای اون کنار کوک
لیسا: چقدر نت داری
کوک: سی گیگ دو ساعت گرفتم
لیسا: فیلم طلسم، لبخند، رو بگیر
کوک مشغول دانلود شد، بعد از کلی رو در وایسی میخواستم خواستم رو بگم ولی خجالت میکشم کوک نگاهی بهم انداخت انگار خواستم رو از چهرم خونده باشه گفت
کوک: کارتون میخوای؟
انگار که از زندان افکارم خلاص شده باشم لبخندی زدم با برق چشمام بهش خیره شدم سرم رو به نشونه تایید تکون دادم، که لبخندی روی لبش نشست
کوک: چه کارتونی میخوای
لیسا: پینوکیو ولی کارتون واقعیش بگیر
کوک با لبخند فیلم هارو دانلود کرد یک ساعت گذاشته بود رسیدیم به جنگل، ون جلوی ویلا جنگلی پارک کرد، یکی یکی از ون پیاده شدیم وارد ویلا شدیم هر کسی از خستگیه زیاد یه گوشه مبل پهن شد کوک گوشیش رو به tv وصل کرد و اول پینوکیو رو گذاشت اول بچه ها یکم مسخره کردن ولی بعد همشون مثل بچه دو ساله نشستن پاش پینوکیو دو ساعت بود، پینو کیو که تموم شد فیلم ترسناکتر گذاشتیم اول طلسم رزی و هوسوک از اول تا آخر جیغ میزدن ، طلسم دو ساعت بود، بعد از طلسم لبخند رو گذاشتیم این دفعه همه از ترس ناخون برای خودمون نداشتیم اون دوتای که کلا غش کردن
رزی: تروخدا ورش داری
هوسوک: جیغ
هوسوک با حالت گریه گفت
هوسوک: سگ تو روحت کوک، خدا لعنتت کنه بمیری شلوارم قهوای شد (خدا نکنه)
لیسا: هوسوک اوپا منی که میخواستم کارتون ببینم نشستم پای این دوتا فیلم ببین جیغ زدم
جیسو: هیس هیسببینم داره چیکار میکنه
صحنه آخر خیلی ترسناک بود که همه از ترس جیغ زدیم، کوک tv رو خاموش کرد گفت
کوک: به به چه فیلمای پیشنهاد میدی
پرش زمانی
همه با استرس پشت میز گریمر نشسته بودیم استرس همیه وجودمون رو پر کرد میکاپ آرتیست به جون صورتمون افتاده بودن و من مدام پارت هام رو مرور میکردم و صدام رو صاف میکردن
جنی: لیسایا استرس نداشته باش
و بهم لبخند زد، دروغ میگفت خودش سرشار از استرس بود
جیمین: شنیده بودم همیشه خیلی استرس داره ولی
جین: فکر نمیکردم انقدر شدید باشه
(پارت بعد به شرط دوتا فالوور، ۳۸ تاس بشه 40)
هوسوک: الان قهری
یونگی: دیگه پیش میاد
جیسو: ببخش دیگه
جین که انگار نرم شده گفت
جین: این دفعه به خاطر جیسو میبخشم ولی دفعه بعد دنگی بزارین حساب کنین، ولی جدا از اون چرا انقدر میخورین نترکیدین بابا رستوران قشنگ جارو زدین
کوک: هیونگ به خاطر اینکه پول ندی نگو از گشنگی بمیرین
میچا: خسیس
نامجون: خوب خوب خوب دعوا نکنین صلح خوبه
تا خونه هیچی نگفتیم کوک داشت فیلم دانلود میکرد
کوک: خوب لیست بدین
لیسا: تهیونگ اوپا جاتو با من عوض کن
تهیونگ از خدا خواسته بلند شد اومد سمتم، منم بلند شدم، اون نشست جای من کنار جنی منم رفتم پشت نشستم جای اون کنار کوک
لیسا: چقدر نت داری
کوک: سی گیگ دو ساعت گرفتم
لیسا: فیلم طلسم، لبخند، رو بگیر
کوک مشغول دانلود شد، بعد از کلی رو در وایسی میخواستم خواستم رو بگم ولی خجالت میکشم کوک نگاهی بهم انداخت انگار خواستم رو از چهرم خونده باشه گفت
کوک: کارتون میخوای؟
انگار که از زندان افکارم خلاص شده باشم لبخندی زدم با برق چشمام بهش خیره شدم سرم رو به نشونه تایید تکون دادم، که لبخندی روی لبش نشست
کوک: چه کارتونی میخوای
لیسا: پینوکیو ولی کارتون واقعیش بگیر
کوک با لبخند فیلم هارو دانلود کرد یک ساعت گذاشته بود رسیدیم به جنگل، ون جلوی ویلا جنگلی پارک کرد، یکی یکی از ون پیاده شدیم وارد ویلا شدیم هر کسی از خستگیه زیاد یه گوشه مبل پهن شد کوک گوشیش رو به tv وصل کرد و اول پینوکیو رو گذاشت اول بچه ها یکم مسخره کردن ولی بعد همشون مثل بچه دو ساله نشستن پاش پینوکیو دو ساعت بود، پینو کیو که تموم شد فیلم ترسناکتر گذاشتیم اول طلسم رزی و هوسوک از اول تا آخر جیغ میزدن ، طلسم دو ساعت بود، بعد از طلسم لبخند رو گذاشتیم این دفعه همه از ترس ناخون برای خودمون نداشتیم اون دوتای که کلا غش کردن
رزی: تروخدا ورش داری
هوسوک: جیغ
هوسوک با حالت گریه گفت
هوسوک: سگ تو روحت کوک، خدا لعنتت کنه بمیری شلوارم قهوای شد (خدا نکنه)
لیسا: هوسوک اوپا منی که میخواستم کارتون ببینم نشستم پای این دوتا فیلم ببین جیغ زدم
جیسو: هیس هیسببینم داره چیکار میکنه
صحنه آخر خیلی ترسناک بود که همه از ترس جیغ زدیم، کوک tv رو خاموش کرد گفت
کوک: به به چه فیلمای پیشنهاد میدی
پرش زمانی
همه با استرس پشت میز گریمر نشسته بودیم استرس همیه وجودمون رو پر کرد میکاپ آرتیست به جون صورتمون افتاده بودن و من مدام پارت هام رو مرور میکردم و صدام رو صاف میکردن
جنی: لیسایا استرس نداشته باش
و بهم لبخند زد، دروغ میگفت خودش سرشار از استرس بود
جیمین: شنیده بودم همیشه خیلی استرس داره ولی
جین: فکر نمیکردم انقدر شدید باشه
(پارت بعد به شرط دوتا فالوور، ۳۸ تاس بشه 40)
۳.۴k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.