عشق بی پایان🥂
#عشق_بی_پایان🥂
#فصل_چهارم
P⁶⁸
یه دفعه ای دیدم از توی اشپزخونه صدای اخ اومد رفتم ببینم چیه
کوک: ایییییی، اخخخخخخخخخخ دستممممممممممممم
ا/ت: چیشدی یه دفعهههههههه
کوک: دستمو با چاقو بریدم، اییییییییی میسوزههههههههه
ا/ت: بزار برم چسب زخم بیارم
کوک: باشه
ا/ت: بیا بگیر بچسبون
کوک: وویییییییی بده داره میسوزه
ا/ت: بانی باید بیشتر حواست به خودت باشه
کوک: باشه چاگیا، اییی
ا/ت: برو استراحت کن
کوک: نه میخوام پیش تو باشم
*چند دقیقه بعد*
*صدای زنگ در*
جین: سلام ا/ت چطوری
ا/ت: سمت من نیا
کوک: تو اینجا چیکار داری باز
جین: میخوام دختر کوچولومو ببینم
کوک: ببین برو بیرون تا اون روی سگ منو بالا نیوردی
ا/ت: اووووو ددی وقتی عصبانی میشی جذاب تر میشی
کوک: تنکس بیب
جین: کوک
کوک: ها
جین: میخوام دختر کوچولوتو چند روز پیش خودم نگه دارم
کوک: میتونم بپرسم چرا؟
جین: من به لباش احتیاج دارم
کوک: ولی اون به لبای تو احتیاج نداره
جین: منکه دارم
کوک: اون نداره
"این داستان ادامه دارد"
ا/ت: اه بس کنید سرم رفت
کوک: ام باشه چاگیا
ا/ت:(سرشو میندازه پایین میره تو حیاط)
جین:(جین چون میخواد بری خونشون اونم میره سمت حیاط)
کوک:.....
*ا/ت و جین میخورن به هم روهم میوفتن خیلی تصادفی و لباشون به هم میخوره*
جین: امممممم
ا/ت:(سریع پا میشه ) جدا مرض
کوک: ا/تتتتتتتتت عه وااااا چرا این طوری شد(جداشون میکنه)
جین: لذت بردم، فعلا خداحافظ تا بعدا
کوک:ببین دوباره ازت لب گرفت بعد به منی که فقط از یه نفر لب گرفتم هرچند نگرفتم داد، گیر میدی
ا/ت: عوف میشه بحث و شروع نکنی
کوک: ام.... باشـ
*چند ساعت بعد*
ا/ت: اَههههههههههههه کوکککککککک
کوک: بله(پای گوشیه)
ا/ت: تروخدااااا دل بکن از اون گوشی، من حوصلم سر رفته
کوک: چیکارکنم چاگیا چیزی به ذهنم نمیرسه
ا/ت: پففففففففففف
کوک:...ساری
*۱ ساعت بعد*
ا/ت: عه تهیونگ داره زنگ میزنه
کوک: برو جوابشو بده
ا/ت: باشه
کوک:.....
ا/ت: الو
تهیونگ: ا/ت دارم میام دنبالت حاضر باش (مست)
ا/ت: ام برای چی؟
تهیونگ: گفتم فقط حاضر باشه*قطع*
ا/ت: کوک من میرم
کوک: کجا به سلامتی
ا/ت: تهیونگ داره میاد دنبالم
کوک: نگفت برای چی؟
ا/ت: نه
ویو ا/ت
رفتم لباسمو پوشیدم و منتظر موندم تا تهیونگ بیاد دنبالم تا اینکه.........
یاع یاع یاع یاعــــ🗿💔🚬🤘🏻
#فصل_چهارم
P⁶⁸
یه دفعه ای دیدم از توی اشپزخونه صدای اخ اومد رفتم ببینم چیه
کوک: ایییییی، اخخخخخخخخخخ دستممممممممممممم
ا/ت: چیشدی یه دفعهههههههه
کوک: دستمو با چاقو بریدم، اییییییییی میسوزههههههههه
ا/ت: بزار برم چسب زخم بیارم
کوک: باشه
ا/ت: بیا بگیر بچسبون
کوک: وویییییییی بده داره میسوزه
ا/ت: بانی باید بیشتر حواست به خودت باشه
کوک: باشه چاگیا، اییی
ا/ت: برو استراحت کن
کوک: نه میخوام پیش تو باشم
*چند دقیقه بعد*
*صدای زنگ در*
جین: سلام ا/ت چطوری
ا/ت: سمت من نیا
کوک: تو اینجا چیکار داری باز
جین: میخوام دختر کوچولومو ببینم
کوک: ببین برو بیرون تا اون روی سگ منو بالا نیوردی
ا/ت: اووووو ددی وقتی عصبانی میشی جذاب تر میشی
کوک: تنکس بیب
جین: کوک
کوک: ها
جین: میخوام دختر کوچولوتو چند روز پیش خودم نگه دارم
کوک: میتونم بپرسم چرا؟
جین: من به لباش احتیاج دارم
کوک: ولی اون به لبای تو احتیاج نداره
جین: منکه دارم
کوک: اون نداره
"این داستان ادامه دارد"
ا/ت: اه بس کنید سرم رفت
کوک: ام باشه چاگیا
ا/ت:(سرشو میندازه پایین میره تو حیاط)
جین:(جین چون میخواد بری خونشون اونم میره سمت حیاط)
کوک:.....
*ا/ت و جین میخورن به هم روهم میوفتن خیلی تصادفی و لباشون به هم میخوره*
جین: امممممم
ا/ت:(سریع پا میشه ) جدا مرض
کوک: ا/تتتتتتتتت عه وااااا چرا این طوری شد(جداشون میکنه)
جین: لذت بردم، فعلا خداحافظ تا بعدا
کوک:ببین دوباره ازت لب گرفت بعد به منی که فقط از یه نفر لب گرفتم هرچند نگرفتم داد، گیر میدی
ا/ت: عوف میشه بحث و شروع نکنی
کوک: ام.... باشـ
*چند ساعت بعد*
ا/ت: اَههههههههههههه کوکککککککک
کوک: بله(پای گوشیه)
ا/ت: تروخدااااا دل بکن از اون گوشی، من حوصلم سر رفته
کوک: چیکارکنم چاگیا چیزی به ذهنم نمیرسه
ا/ت: پففففففففففف
کوک:...ساری
*۱ ساعت بعد*
ا/ت: عه تهیونگ داره زنگ میزنه
کوک: برو جوابشو بده
ا/ت: باشه
کوک:.....
ا/ت: الو
تهیونگ: ا/ت دارم میام دنبالت حاضر باش (مست)
ا/ت: ام برای چی؟
تهیونگ: گفتم فقط حاضر باشه*قطع*
ا/ت: کوک من میرم
کوک: کجا به سلامتی
ا/ت: تهیونگ داره میاد دنبالم
کوک: نگفت برای چی؟
ا/ت: نه
ویو ا/ت
رفتم لباسمو پوشیدم و منتظر موندم تا تهیونگ بیاد دنبالم تا اینکه.........
یاع یاع یاع یاعــــ🗿💔🚬🤘🏻
۱۱.۲k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.