فیک کوک (عشق پنهان)
فیک کوک (عشق پنهان)
پارت²⁶
از زبان ا.ت:
شب نشستم کنار جونککوک و باهم یه کتاب رو خوندیم که من رو شونه اش خوابم برد
صبح با حس گرمای لبم بیدار شدم دیدم جونگکوک داره بوسم میکنه لبخند زدم و گفتم: صبح بخیر
گفت: صبح بخیر فرشته من
گفتم: درد نداری؟
با خنده گفت: اگه قراره وقتی مریضم انقدر نگرانم باشی،حاضرم همیشه تیر بخورم
قیافم رو غمگین کردم و گفتم: یجور میگی انگار قبلنا نگرانت نبودم...
وقتی پوشیدن کتش تموم شد با تعجب نگاهم کرد و به سمتم اومد و گفت:
خانم کوچولو من الان قهر کرده؟
هنوز نگاهم رو به زمین دوخته بودم گفتم: نه..
براید استایل بغلم کرد و صورتش یه سانت با صورتم فاصله داشت
بدون اینکه نگاهش کنم گفتم: یا چکار میکنی تو تیر خوردی!
گفت: خوشم نمیاد نگاهم نمیکنیا،نگاهم کن
گفتم: نمیخواد
گفت: نمیخوای که کار دستت بدم ؟
اینو طوری گفت که نفس داغش به گردن و گوشم خورد بخاطر همین مور مور شدم
جونگکوک وقتی دید بهش نگاه نمیکنم صورتم رو خیلی راحت با دستاش سمت صورت خودش کرد و بوسیدتم
#لیسا #جونگکوک #فیک #فیک_بی_تی_اس #بلک_پینک #بی_تی_اس
#lisa #jungkook #bts #black_pink
پارت²⁶
از زبان ا.ت:
شب نشستم کنار جونککوک و باهم یه کتاب رو خوندیم که من رو شونه اش خوابم برد
صبح با حس گرمای لبم بیدار شدم دیدم جونگکوک داره بوسم میکنه لبخند زدم و گفتم: صبح بخیر
گفت: صبح بخیر فرشته من
گفتم: درد نداری؟
با خنده گفت: اگه قراره وقتی مریضم انقدر نگرانم باشی،حاضرم همیشه تیر بخورم
قیافم رو غمگین کردم و گفتم: یجور میگی انگار قبلنا نگرانت نبودم...
وقتی پوشیدن کتش تموم شد با تعجب نگاهم کرد و به سمتم اومد و گفت:
خانم کوچولو من الان قهر کرده؟
هنوز نگاهم رو به زمین دوخته بودم گفتم: نه..
براید استایل بغلم کرد و صورتش یه سانت با صورتم فاصله داشت
بدون اینکه نگاهش کنم گفتم: یا چکار میکنی تو تیر خوردی!
گفت: خوشم نمیاد نگاهم نمیکنیا،نگاهم کن
گفتم: نمیخواد
گفت: نمیخوای که کار دستت بدم ؟
اینو طوری گفت که نفس داغش به گردن و گوشم خورد بخاطر همین مور مور شدم
جونگکوک وقتی دید بهش نگاه نمیکنم صورتم رو خیلی راحت با دستاش سمت صورت خودش کرد و بوسیدتم
#لیسا #جونگکوک #فیک #فیک_بی_تی_اس #بلک_پینک #بی_تی_اس
#lisa #jungkook #bts #black_pink
۲.۶k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.