𝗺𝘆 𝗯𝗮𝗯𝘆
𝗺𝘆 𝗯𝗮𝗯𝘆
تک پارتی
موهاش روی صورتش افتاده بود،روی کاناپه نشسته بود و داشت نوتلا میخورد،تا منو دید لبخند زد و گفت: بیدار شدی؟
سرمو تکون دادم و گفتم:اهم
بلند شد و به سمتم اومد و قاشق نوتلا رو به لبم نزدیک کرد و گفت:عاااااا
آروم خندیدم و دهنمو باز کردم،قاشق و گذاشت توی دهنم و گفت:یامییی
وبعد بغلم کرد و گفت:دیگه نخواب،وقتی میخوابی دلم برات تنگ میشه
منم بغلش کردم و گفتم:باشه دیگه نمی خوابم
از بغلم در اومد و صورتمو توی دستاش گرفت و گفت:قول؟
صورتمو نزدیکتر کردم و گفتم:قول
دستشو از روی صورتم برداشتم و دور کمرم پیچید و منو به خودش چسبوند و به صورتم خیره شد،آروم لبشو به لبم نزدیک می کرد که ازش فاصله گرفتم و گفتم:وقت شامه
بلند داد زد:هــــــــــی
و به سمتم دوید
خندیدم و شروع کردم به دویدن...
#فیک#رمان#جیمین#بی_تی_اس#پری_جنگل#وی#تهیونگ#جونگکوک#شوگا#نامجون#جی_هوپ#جین#سناریو
تک پارتی
موهاش روی صورتش افتاده بود،روی کاناپه نشسته بود و داشت نوتلا میخورد،تا منو دید لبخند زد و گفت: بیدار شدی؟
سرمو تکون دادم و گفتم:اهم
بلند شد و به سمتم اومد و قاشق نوتلا رو به لبم نزدیک کرد و گفت:عاااااا
آروم خندیدم و دهنمو باز کردم،قاشق و گذاشت توی دهنم و گفت:یامییی
وبعد بغلم کرد و گفت:دیگه نخواب،وقتی میخوابی دلم برات تنگ میشه
منم بغلش کردم و گفتم:باشه دیگه نمی خوابم
از بغلم در اومد و صورتمو توی دستاش گرفت و گفت:قول؟
صورتمو نزدیکتر کردم و گفتم:قول
دستشو از روی صورتم برداشتم و دور کمرم پیچید و منو به خودش چسبوند و به صورتم خیره شد،آروم لبشو به لبم نزدیک می کرد که ازش فاصله گرفتم و گفتم:وقت شامه
بلند داد زد:هــــــــــی
و به سمتم دوید
خندیدم و شروع کردم به دویدن...
#فیک#رمان#جیمین#بی_تی_اس#پری_جنگل#وی#تهیونگ#جونگکوک#شوگا#نامجون#جی_هوپ#جین#سناریو
۳.۱k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.