3
3
شانس؟
ویو ات
رفتم بالا دیدم کوک نامجو رو زیر پاهاش گرفته
ات:کوک؟ نامی؟
ویو کوک
نامجونو گرفتم زیر پام که ات اومد
کوک:چیزه...
ات:....خوب چه فیلمی ببینیم؟
کوک:بزن بزن
نامی:هرچی که پرنسس بگه
(کوک یکی محکم زد به کله نام جون)
نامی:چته حسودی میکنی؟ (گوشیش زنگ خورد)علو الان؟؟ باشه میام
*کوک ی پوزخند بزرگ زد و گفت* منو پرنسس و تنها میزاری؟
*نامجون رفت*
ویو ات
خوراکیارو واکردم و شروع به خوردن کردیم
*فیلم تقریبا ترسناک بود و سانسوری*🤲🤲🤲🤲
ویو کوک
واقعا.....شدم اههههه فیلم لعنتی
ویو ات
یاخدا ولی صحنه رد شد و دیگه واقعا ترسناک شد
ویهو ی صدای بدی از تلویزیون اومد که نا خواسته پریدم بغل کوک
ویوکوک
ات پرید بغلم منم دستمو دورش حلقه کردم و نشوندمش رو پاهام
بردمش بالاتر *اهممم*
ات ویو
از بغلش اومدم بیرون و رفتم زیر پتو
*کوک میخندید*
کوک:تو هنوز کوچولو هستی یااا میترسی😂
*ات از زیر پتو اومد بیرون*
شانس؟
ویو ات
رفتم بالا دیدم کوک نامجو رو زیر پاهاش گرفته
ات:کوک؟ نامی؟
ویو کوک
نامجونو گرفتم زیر پام که ات اومد
کوک:چیزه...
ات:....خوب چه فیلمی ببینیم؟
کوک:بزن بزن
نامی:هرچی که پرنسس بگه
(کوک یکی محکم زد به کله نام جون)
نامی:چته حسودی میکنی؟ (گوشیش زنگ خورد)علو الان؟؟ باشه میام
*کوک ی پوزخند بزرگ زد و گفت* منو پرنسس و تنها میزاری؟
*نامجون رفت*
ویو ات
خوراکیارو واکردم و شروع به خوردن کردیم
*فیلم تقریبا ترسناک بود و سانسوری*🤲🤲🤲🤲
ویو کوک
واقعا.....شدم اههههه فیلم لعنتی
ویو ات
یاخدا ولی صحنه رد شد و دیگه واقعا ترسناک شد
ویهو ی صدای بدی از تلویزیون اومد که نا خواسته پریدم بغل کوک
ویوکوک
ات پرید بغلم منم دستمو دورش حلقه کردم و نشوندمش رو پاهام
بردمش بالاتر *اهممم*
ات ویو
از بغلش اومدم بیرون و رفتم زیر پتو
*کوک میخندید*
کوک:تو هنوز کوچولو هستی یااا میترسی😂
*ات از زیر پتو اومد بیرون*
۲.۴k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳