فیک گودال
فیک: گودال
part⁴⁰
_فلش بک به زمانی که ا.ت از کافه بیرون رفت_
" نمیخوام دوباره مثل قبل شیم ، حتی نمیخوام باهات دوست معمولی باشم ، یه اشتباهی توی گذشته کردم و دوباره اون اشتباه تکرار نمیکنم "a.t
بدون حرف دیگر از اونجا بیرون رفت
فنجون قهوه برداشت و ازش نوشید
بعد از گذشت چند دقیقه موبایلش از جیبش بیرون آورد و به فرد مورد نظر زنگ زد
شوگا: الو!
" چیشد انجام دادی؟ "
شوگا: آره انجام دادم ولی قبول نکرد
" چی؟ قبول نکرد؟ ولی تو که گفتی قبول میکنه؟ "
شوگا: سرسخت تر از قبل شده
" باید کارتو درست انجام بدی "
شوگا: نگران نباش میدونم چیکار کنم
" برام بدستش بیاریش یه پاداش خوب پیشم داری "
شوگا: نیازی به پاداش و پول کثیف تو ندارم چان ، فقط قراری که گذاشتیمو درست انجام بده
" پای قولی که دادم میمونم "
مکالمه قطع کرد
قهوه ها را حساب کرد و از کافه بیرون آمد
جلوی کافه ایستاد
پاکت سیگارش بیرون آورد
سیگاری از پاکت خارج کرد
سیگار میان لب هاش قرار داد و روشنش کرد
دود سیگار بیرون داد و به ماه شب خیره شد
درتاریکی شب میان انبوهی از ستارگان میدرخشید
شوگا:متاسفمم ا.ت
_چند روز بعد_
چند ضربه آرومی به در زد و با صداش وارد اتاق شد
" وقت داری؟ "a.t
تهیونگ: آره
نزدیکش شد
برگه های که در دست داشت روی میز گذاشت و به دختر خیره شد
تهیونگ: چیزی شده؟
" نه چیزی نشده فقط ازت یه خواهش داشتم "a.t
تهیونگ: چی؟
" میشه برم سرکار؟ "a.t
تهیونگ: ا.ت در موردش حرف زدیم نمیشه
" آخه چرا نمیشه؟ چرا با کار کردن من مشکل داری؟ "a.t
تهیونگ: ا.ت قبلا بهت گفتم با کار کردن تو مشکل ندارم ، نمیخوام بری سرکار چون میترسم اون چان عوضی بیاد سراغت
" گفتم که مواظبم ، در ضمن توی اون شرکت پر نگهبان هست همهشون مواظبمن "a.t
تهیونگ: ا.ت نمیشه
" حوصله ام توی این خونه سر رفته ، با دوستام هم که نمیزاری تنهای برم ، خب حداقل بزار کار کنم! "a.t
تهیونگ: اگه اینقدر عشق کار کردنی میتونی بیایی شرکت ما کار کنی
" شرکت شما؟ "a.t
تهیونگ: آره ، اونجا هم پسرا هستن هم من و میتونیم مواظبت باشیم
" من رشتم هنر توی طراحی لباسم توی شرکت برام کاری هست که انجام بدم "a.t
تهیونگ: آره هست ، ولی گفته باشما امدی اونجا حسابی روی سرت کار ریخته
" اعتراضی ندارم ولی بگو ببینم باید چیکار کنم؟ "a.t
تهیونگ: یه چند سالی میشه که شرکت توی مد اینجور چیزا کار نداشته بخاطر همین وقتی شروع کنی سرت شروع میشه
" خوبه از کار کردن بدم نمیاد "a.t
part⁴⁰
_فلش بک به زمانی که ا.ت از کافه بیرون رفت_
" نمیخوام دوباره مثل قبل شیم ، حتی نمیخوام باهات دوست معمولی باشم ، یه اشتباهی توی گذشته کردم و دوباره اون اشتباه تکرار نمیکنم "a.t
بدون حرف دیگر از اونجا بیرون رفت
فنجون قهوه برداشت و ازش نوشید
بعد از گذشت چند دقیقه موبایلش از جیبش بیرون آورد و به فرد مورد نظر زنگ زد
شوگا: الو!
" چیشد انجام دادی؟ "
شوگا: آره انجام دادم ولی قبول نکرد
" چی؟ قبول نکرد؟ ولی تو که گفتی قبول میکنه؟ "
شوگا: سرسخت تر از قبل شده
" باید کارتو درست انجام بدی "
شوگا: نگران نباش میدونم چیکار کنم
" برام بدستش بیاریش یه پاداش خوب پیشم داری "
شوگا: نیازی به پاداش و پول کثیف تو ندارم چان ، فقط قراری که گذاشتیمو درست انجام بده
" پای قولی که دادم میمونم "
مکالمه قطع کرد
قهوه ها را حساب کرد و از کافه بیرون آمد
جلوی کافه ایستاد
پاکت سیگارش بیرون آورد
سیگاری از پاکت خارج کرد
سیگار میان لب هاش قرار داد و روشنش کرد
دود سیگار بیرون داد و به ماه شب خیره شد
درتاریکی شب میان انبوهی از ستارگان میدرخشید
شوگا:متاسفمم ا.ت
_چند روز بعد_
چند ضربه آرومی به در زد و با صداش وارد اتاق شد
" وقت داری؟ "a.t
تهیونگ: آره
نزدیکش شد
برگه های که در دست داشت روی میز گذاشت و به دختر خیره شد
تهیونگ: چیزی شده؟
" نه چیزی نشده فقط ازت یه خواهش داشتم "a.t
تهیونگ: چی؟
" میشه برم سرکار؟ "a.t
تهیونگ: ا.ت در موردش حرف زدیم نمیشه
" آخه چرا نمیشه؟ چرا با کار کردن من مشکل داری؟ "a.t
تهیونگ: ا.ت قبلا بهت گفتم با کار کردن تو مشکل ندارم ، نمیخوام بری سرکار چون میترسم اون چان عوضی بیاد سراغت
" گفتم که مواظبم ، در ضمن توی اون شرکت پر نگهبان هست همهشون مواظبمن "a.t
تهیونگ: ا.ت نمیشه
" حوصله ام توی این خونه سر رفته ، با دوستام هم که نمیزاری تنهای برم ، خب حداقل بزار کار کنم! "a.t
تهیونگ: اگه اینقدر عشق کار کردنی میتونی بیایی شرکت ما کار کنی
" شرکت شما؟ "a.t
تهیونگ: آره ، اونجا هم پسرا هستن هم من و میتونیم مواظبت باشیم
" من رشتم هنر توی طراحی لباسم توی شرکت برام کاری هست که انجام بدم "a.t
تهیونگ: آره هست ، ولی گفته باشما امدی اونجا حسابی روی سرت کار ریخته
" اعتراضی ندارم ولی بگو ببینم باید چیکار کنم؟ "a.t
تهیونگ: یه چند سالی میشه که شرکت توی مد اینجور چیزا کار نداشته بخاطر همین وقتی شروع کنی سرت شروع میشه
" خوبه از کار کردن بدم نمیاد "a.t
- ۲۲.۰k
- ۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط