🐰: چه حسی داره سونبه باشی؟ و هوبه ها رو ببینی؟ من هنوزم ه

🐰: چه حسی داره سونبه باشی؟ و هوبه ها رو ببینی؟ من هنوزم همونجوریم، ولی زمان گذشته. و الان یه دفعه‌ای اینجوری شده! درسته من… نمیدونم… این روزها دوست های آیدل خیلی خوبن و بخاطر اینکه من خیلی “درونگرام”، نمیتونم… به جای سونبه بودن، احساس کردم که دارم به آیدل های دیگه “سلام” میکنم «منظورم هوبه هاس». بیش از انتظار زمان گذشته.
🐰: اوه آره تهیونگ هیونگ امروز قبل از آخر برنامه اومد! خب ما صحبت کردیم و بعدش وقتی زمانی که از قبل ظبط شده بود، اجرا شد، من بازم رفتم بالا که آرمی ها رو ببینم پس رفتم رو صحنه و بعدش خیلی صدای تماشاگرا زیاد شد و من اینجوری بود که؟؟؟ و دیدم تهیونگ هیونگ هم اومد بالا! و قبلش تهیونگ هیونگ از من دربارهٔ رقص پرسیده بود و منم یادش دادم. و بعدش رو صحنه بودم و اون اومد بالا با من و خب، من خیلی غافلگیر شدم. ممنون که اومدی هیونگ!
🐰: اوه آره امروز تهیونگ هیونگ قبل از استیج انکور اومد! با هم صحبت کردیم و وقتی که پیش ضبط تموم شد، من باز رفتم روی صحنه تا آرمی ها رو ببینم و یهو همه شروع به جیغ و داد کردن‌ برای همین اینطوری بودم که چی شد یه دفعه؟؟ و دیدم تهیونگ هیونگ اومد رو استیج! تهیونگ هیونگ قبلا درباره کوریو آهنگ ازم پرسیده بود برای همین بهش یاد دادم ولی وقتی اومد روی استیج خیلی غافلگیر شدم. مرسی که اومدی هیونگ!