تا حالا به این توجه کردی وقتی که دلت از همه چیز پره و تو

تا حالا به این توجه کردی وقتی که دلت از همه چیز پره و تو فکری، قصد داری خودتو با گریه کردن خالی کنی یه لبخند کوچیک یهو میاد وسط اشک ریختنات، وقتی که از همه چیز خسته و نا امیدی، از ته دلت احساس تنهایی رو تجربه میکنی و همون موقع فردی که بهش حس خوبی داری پیداش میشه و با گفتن حتی چند تا کلمه کوچیک یادت میاره که تو اونو داری و تنها نیستی، هنوز یکی هست که براش مهم باشی یا مثلا هنوز ینفر هست که نمیتونه ناراحت بودنتو یا اشک ریختناتو ببینه، میتونی به این فکرکنی که حداقل یکی همیشه منتظر لبخند زدناته، هنوز ینفر هست که داره سعی میکنه همیشه حالت خوب باشه و تلاش میکنه که از قلب مهربونت محافظت کنه تا کسی بهش آسيب نزنه، همون لحظس که جوری شاد میشی که اون حس تنهایی رو از خودت دور میکنی جوری خوشحال میشی که حتی بهترین سوپرایز تولدتم به گرد پای این خوشحالیه نمیرسه، همونجاست که اشکو لبخندت با هم قاطی میشن رو حس میکنی بهترین ادم تو زندگیته، اونجا میتونی آرامشو با تمام سلولایی که داری حسش کنی، همونجاس که همه‌ حسای خوب دنیا میان سراغِ قلب مهربونت، یه تلنگری یهو تو قلبت ایجاد میشه که حس عاشق شدنو بهت میده، جوری که دوستداری به همه آدما انرژی مثبت بدی و تموم انرژیای منفی رو از خودت دور کنی.