خرداد ۱۴۰۱ خانم نسیم زنگ میزنه به پلیس که شوهرش ایست قلبی

خرداد ۱۴۰۱ خانم نسیم زنگ میزنه به پلیس که شوهرش ایست قلبی کرده و فوت شده(شوهرش فرد ۴۲ ساله و یک پسر ۷ ساله هم داشتن)
مادرو پدر شوهرش گفتن که بیماری نداشته و درخواست کالبد شکافی دادن ولی چون ۶ ماه طول میکشه جنازه رو خاک کردن!

بعد ۶ ماه فهمیدن که قرص برنجو در دوز پایین به شکل هوشمندانه بهش میدادن و باعث مرگش شده!
و از پدر مادرش پرسیدن که با کسی دشمنی داره و اونام گفتن نه،در نهایت مضنون موند خانومش!

بهش نگفتن و اطلاعات و تماس خانم رو دراوردن دیدن که بعد فوت شوهرش عزادار نبود که هیچ و وارد رابطه با پسر ۱۰ سال کوچیکتر از خودش شده و پول های شوهرشو واسه پسره یه ماشین خریده بوده!
فهمیدن که یه هم دست دیگه هم داشته و اون همسایه قبلی نسیم بود که با کمک اون شوهرش رو کشته!
با مرد همسایه سال ۱۴۰۰ همسایه بودن و مرد صدای دعواهاشونو شنید و بعدها با نسیم حرف زد و نسیم سفره دلشو باز کرد براش و گفته که باهم رابطه زناشویی نداریم و اینجا شروع رابطه هاش با مرد همسایه بود!
جالبه بدونید با اینکه با کمک مرد همسایه شوهرشو کشت ولی به اونم خیانت کرد و رفت با یک پسر ۱۰ سال کوچیک تر از خودش و شد شوگر مامی اون!
زن ها فرشته نیستن. اینو بفهم پسر