fake kook

fake kook
part⁵ ⑤

کوک: مین سانگ
ا/ت: بله
کوک: من کار دارم میشه برم
ا/ت: باشه
کوک: تو چیکار میکنی
ا/ت: من هم یه جایی میرم نگرانم نباش
کوک: باشه شمارتو بهم میدی
ا/ت: ها باشه این شمارم من رفتم خدافظ
کوک: باش خدافظ
ا/ت: میشه هرچه زودتر همو ببینیم
کوک: چرا؟
ا/ت:شاید دلم برات تنگ شد
کوک: باشه همو میبینیم ولی بهش فک نکن
ا/ت: به چی
کوک: که بیای پیش ما کار کنی
ا/ت: ولی من دلم میخواد باتو کار کنم
کوک: چرا اون فرد باید من باشم
ا/ت: از همون اولی که دیدمت یه حس خوبی نسبت بهت پیدا کردم و تنها کسی که فعلا دارم تویی
کوک: من؟ پس مین جائه چی؟
ا/ت: زیاد باهاش صمیمی نیستم
کوک: ببخشید ولی من باید برم
ا/ت: باشه مراقب خودت باش وقت کردی بهم زنگ بزن
کوک: همم باشه
ــــــــــــــــــــــــــــ
در شرکت
ــــــــــــــــــــــــــــ
رفتم شرکت
پیش پدر جونگکوک
ا/ت: سلام
پ.ک: سلام
ا/ت: کارمند جدیدم
پ.ک: کارمند چی؟
ا/ت: منشی پسرتون
پ.ک: پسرم
ا/ت: بله انتخابم کردن
پ.ک: پسرم کارش عالیه نیازی به تو نداره
ا/ت: نه با خودش هم صحبت کردم گفت میتونی بیای
پ.ک: از کجا میشناسیش
ا/ت: فقط باهاش صحبت کردم
پ.ک: اوکیه پس برو بیرون
ا/ت: رئیس امروز نمیاد؟
پ.ک: تا اخر این هفته نه نمیاد
ا/ت: خب باشه

#فیک
#سناریو