زندگی با درد جریان دارد

زندگی با درد جریان دارد
قبل از اینکه شروع کنم بگم که لطفا گزارش ندید ای رمان هیچی نداره مشکلی داری اینو رد کن دلیلی نداره گزارش کنی🫤
P1
دلینا:
یه روز دیگه شروع شدش امروز ۲تا ویزیت داشتم…..
اوه سلام یادم رفت خودمو معرفی کنم من جئون دلینا هستم یه دورگه ایرانی کره ای که پدرم کره ای و مادرم ایرانی هست توی رشته تجربی زنان زایمان خوندم ۲۲سالمه و۴سال سابقه کاردارم
یه داداش دارم اسمش سوهو هست،خب از خواب نازم دل کندم بلند شدم رو تختی ام رو کشیدم رفتم سرویس کارای مربوطه رو به همراه روتین پوستی ام انجام دادم لباسم عوض کردم کیفم رو آماده کردم و رفتم برای صبحانه …
(مامان دلینا:م.د بابای دلینا:ب.د سوهو:سوهو)
دلینا:سلاممم صبح همه بخیر☺️
م.د صبح توهم بخیر
ب د صبحت بخیر دخترم
سوهو. صبح بخیر جیگر ،چه جذاب شدی
دلینا. ممنون😇
م. د. دخترم امروز کارت زیاده؟؟
دلینا.نه مامان دو تا ویزیت دارم
م.د. چه خوب امروز زود بیا خونه
دلینا. باشه مامان ولی دلیلی داره؟
ب.د. نه دخترم کل فامیلمون مهمونی میخوان بیان اینجا
دلوین. آهان باشه ولی من که لباس مناسب ندارم،سوهو ساعت یک ظهر جلوی درب تیلدا مال باش خرید کنیم
سوهو.باشه آبجی میام
جونگ کوک:
سلام به همگی من جئون جونگ کوکم یه پسر کره ای جذااابب(بله پسرم شما دختر کشی😂)توی رشته ریاضی مدیریت بازرگانی درس خوندم و مدیر عامل بخش غذای غربی شرکت خانوادگی مون هستم از خواب بیدار شدم رفتم سرویس کارامو کردم بعد رفتم پایین (جونگ کوک :کوک مامان کوک:م.ک بابای کوک :ب.ک)
کوک. صبح بخیر
م.ج. صبحت بخیر پسرم
ب.ج. سلام پسرم
یونا(خواهر کوک). اوپااا …
کوک. سلام آبجی. جونم چیشده ؟
یونا:جونگ سوم (داداش کوک)می‌خواد منو بزنه
کوک. چرا ؟؟جونگ سوک جیکارش داری بچه رو؟؟
سوک. خانم رفته رو لباس سفیده من قهوه ریخته بعد میگی چیکارش دارم ؟؟😠😡
م. ک مممگگگهه من نگگگففتتمم صداتون ببرین عهههه(عربده)
کوک. م م مامان آروم باش ببخششون 😨 باشما دوتام برید کاراتونو بکنید دیگه عه نکنه تنتون میخواره بگم مامان بخارونه
یونا و سوک. نه داداش ما غلط بکنیم

ممنون میشم گزارش ندید و اگرم مشکلی داره به خودم بگید 🙂
پارت های بعدی طولانی تره ♥️♥️♥️♥️♥️