مثلث مافیایی

‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ مثلث مافیایی
Part¹⁰

اسلاید 1: لباس شوگا بعد از حموم و برای شرکت
اسلاید 2: ماشین شوگا
اسلاید3 : لباس راحت شوگا بعد از شرکت

ویو شوگا از صبح : صبح ساعت ۹ پاشدم یه دوش ۳۰ مین گرفتم و لباس پوشیدم و صبحونه رو توردم و زنگ زدم به نامجون

مکالمه شوگا و نامی👇🏻👇🏻
شوگا: سلام
نامی: سلام
شوگا: چرا نقدر زود رفتی
نامی: بله دیگههه
شوگا: چرا منو بیدار نکردی
نامی: حقیقتا نمو
شوگا: هههه
نامی: امروز میای شرکت؟
شوگا: نیم ساعت دیگه اونجام
نامی:اوک
نامی: البته خواستی هم نیا زیاد امروز کار نداریم
شوگا: نه میام
نامی: هرجور خودت میدونی
نامی: کاری نداری؟
شوگا: نه میبینمت بای
نامی: بای

ویو شوگا: رفتم سوار ماشین شدم و رفتم شرکت کارا رو انجام دادیم همون ‌طور که نامجون گفت زیاد کار نداشتیم برای همین طول نکشید کارا که تموم شد رفتیم خونه
من رفتم تو اتاقم نامجون رفت اتاقش گفت میخواد نیم ساعت استراحت کنه
ساعت ۲ و نیم بود به اجوما گفتم ناهار رو برای ساعت ۳ حاضر کنه
رفتم تو اتاق لباسامو عوض کردم یه لباس راحت پوشیدم رفتم دارز کشیدمو رقتم تو گوشی که بابام زنگ زد حوصله نداشتم جواب بدم و قطع کردم ولی دیدم دوباره زنگ زد برای همین جواب دادم شاید کار مهمی داره

شرایط👇🏻👇🏻
لایک: ۵تا
کامنت: ۵تا لطفا نظر بدیننننن ماچ بهتون