part

#part59
#part60
#arta
یکم استراحت کن
#delsa
ساعت چنده من باید برم خونه
#arta
۶ نیم
#delsa
وای بدبخت شدم من باید برم
#arta
پس وایسا لباس بپوشم
برسونمت
#delsa
نه آقا ارتا مزاحم نمیشم
#arta
این چه حرفیه خواستی هم
شکایت میکنیم راستی من پرستارم
اگه هر موقع مشکلی واست پیش اومد
میتونی بیای پیشم
#delsa
بهت میاد ممنون
لباس هامو پوشیدم
دستمو گرفت سوار ماشینش کرد
#arta
چیزی میخوای واست بگیرم
#delsa
نه ممنون
#arta
خانم کوچولو ناز کن
ماشین و یه جا نگه داشتم
پیاده شدم رفتم سوپر مارکت
میدونستم دخترا عاشق پاستیل
آلوچه لواشکن یه ۳ ،۴ تا گرفتم
رفتم داخل ماشین گذاشتم روی پاهاش
#delsa
وای مرسی ارتا آدرس رو بهش دادم
سر کوچه پیادم کرد
#arta
بیا اینم شمارم کاری داشتی
حتما بگو
#delsa
باشه بخاطر همه چی ممنون
ازش خداحافظی کردم
زنگ و زدم رفتم داخل
نفسی کشیدم
مامان و بابا نبودن
#diyana
دلسا با صدای آروم بیا
اینجا قایم شو
#delsa
آروم رفتم سلام چه خبره
#diyana
سلام نفس مامان
تولد آبتینه میخوایم
سوپرایزش کنیم
#delsa
مامان ولی من کادوم توی اتاقه
#diyana
نگران نباش قشنگ من
کادوتو برداشتم
#abtin
درو باز کردم اومدم خونه
همه جا تاریک بود مامان دلسا
که با صدای جیغ و داد فشفشه
برق ها روشن شد
#diyana
پسر مامان تولدت مبارک
محکم بغلش کردم
#abtin
مرسی مامان قشنگم
حمایت شه
✨❤️‍🩹