من از نوازش باد دانستم که درخت زنده است

من از نوازش باد دانستم که درخت زنده است..
مرغک پا کوتاه نیز می خواند..
گنجشکک هنوز هر صبح روبروی پنجره اتاقم می نشیند.
قمری هنوز دلبری می کند.
نسیم هنوز نفس می کشد
و باد می خیزد..
اما چیزی که سر جایش نیست
من هستم.
دخترکی که می فهمد اندک..
می گرید بسیار..
می خندد کم کم.
غم میخورد بسیار
بر گلویش نشسته دلتنگی
آواز تنهایی سر می دهد در خود
لابه لای این همه زیبایی
دخترک میمیرد در خود. # # #
سوگند
به تو
سوگند
به قلب شکسته دخترک
سوگند به دلتنگی
و سوگند به تو عشق من.
همه چیز در زندگی دخترک بی هیچ دلیلی و بسیار بی رحمانه پایان می پذیرند آدم ها
عبور می کنند..
و دخترک
چون دیوار برلین
بر سر تمام آدم ها خراب می شود خاطراتش. # # #دخترک
غمگین و تکیده و تنها
تکیه می زند
بر غبار خیال
تو
اندکی باش
برای این آدم
تا بفهمد
هنوز هستی
تو.
دخترک نمرد جسمانی
دخترک مرده است روحانی
دخترک سوگند عشقش را می خواهد
دخترک
میمیرد
میمیرد
و خواهد مرد
و دخترک
زیبایی درونش
بغض می شود بر سر تمام آن آدم ها
و بر سر تو
نویسنده=سارا_د #سارا_د #sara_d