دیگه جدی جدی تموم شد...

دیگه جدی جدی تموم شد...
نمیتونم باور کنم ک توی اون تابوت جونگهیون خوابیده باشه
چهره‌ی پسرا رو نگا کنین چ شکسته شدن همشون
حداقل خوشحالیم اینه ک پسرای سوجو بودن پیش هوبه‌هاشون
لیتوک و دونگهه و هیوک تابوت حمل میکردن کنار اونیو و کیبوم و ته‌مین
شیوون هم بین جمعیت بود از بقیه خبری ندارم
اونجاییش ک مینهو نتونست خودشو نگه داره و زد زیر گریه...ولی بازم با این حال حواسش به خواهر جونگهیون بود و بغلش کرد و تنهاش نذاشت
یا اونجا ک کیبومی سرشو گذاشت رو شونه اونیو و اونم برگشتو بغلش کرد... یا ته‌مینی ک سعی میکرد همه‌چی رو بریزه تو خودش...
اینا چیزاییه ک هیچوقت از ذهنمون پاک نمیشه
گریه‌کردنای یری،بغض دونگهه،نگاه لیتوک و هیوکی،چهره درهم شکسته‌ی شاینی و شیوون،اشکای تیفانی ک تازه رسیده کره،چشمای هیویئون ک از رو تابوت برداشته نمیشد،سویونگی ک همش سعی میکرد تیفانیو آروم کنه......
و از همه مهم‌تر رفتن و نبودن خودت جونگهیون...
تو سال‌ها برامون خاطره‌های خوب ساختی ولی خیلی بد تمومش کردی...خیلی بد...
میگن ماه آسمونو به رنگ سبز‌آبی دیدن میگن به سلامت رسیدی اون بالا
نمیدونم فقط میدونم ک دیگ نیستی و این خیلی درد داره
میدونی کجا داغون شدم؟! کجا غم شدید فناتو حس کردم؟!
اونجا ک با چشمای گریون و با صدای بلند میخوندن: Noona nomo yeappo replay replay replay
#Jonghyun#SHINee#Shawol#SuperJunior#ELF#ELFwithShawol