𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃

𝒰𝓃𝓀𝓃𝑜𝓌𝓃 𝒹𝑒𝓈𝓉𝒾𝓃𝒶𝓉𝒾𝑜𝓃
𝐏𝐚𝐫𝐭:⁴⁷
+ شاهزاده ؟شمایین؟
-هوم
+ اتفاقی افتاده؟اخه دیر اومدین؟
-نه! انقدر فضول نباش بچه!
+چی؟!!!!! باش! شب خوش(حرصی)
...........
(صبح)
&بانوی من؟
+هوممممم؟(خواب الود)
&بانوی من باید اماده شید کم کم ضیافت شروع میشه
+ضیافت ؟(پرید)
+″خدمتکار ها ارایشم کردم و موهامو مدل دادن و کمکم کردن لباسم رو بپوشم راستش خیلی خوب شده بودم داشتم خودم رو توی اینه نگاه میکردم که جونگ‌کوک اومد تو″
-از اونجایی که جشن بزرگیه باید تاج بزاری!
+ااوو عذر میخوام نمیدونستم الان میزارم،اما؟؟نمیدونم کدوم رو بزارم؟
-اونو!
+بله؟(متعجب)
-اونو بزار!(سرد)
+چشم(لبخند)
-راستی!! اینو مادرم اصرار کرد
+چیو؟
-این گردنبند یه گردنبندیه که از هفت نسل گذشته تا به امروز به ملکه اینده این کشور میرسه باسد امشب بزاریش،.... و از اونجایی که ملکه آینده ی واقعی نیستی پیشت امانت بمونه(سرد)
+اها....چشم
-رو به اینه شو تا برات ببندمش.... چیزه اشتباه برداشت نکن چون میترسم اتفاقی براش بیوفته میگم
+باشه
.....
+خیلی زیباست
-خیلی خب! بریم پایین
.......


لباس ا.ت
مدل مو و میکاپ ا.ت
بادبزن ا.ت
دستکش ا.ت
تاج ا.ت
وایب مهمونی